«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ فروردین ۱۵, شنبه

نخست بخوانیم؛ سپس دستینه کنیم! نخست ببینیم؛ سپس سر بجنبانیم!


لایک کردن عکسی آپلود نشده

تحریم بد است، اَختگیِ اجتماعی و سیاسی و حتا فرهنگی با خود میاورد. به قول لورکای بزرگ:
«جهانِ گرسنه قادر به اندیشیدن نخواهد بود». در این حرفی نیست که اتمام ـ یا کم شدن ـ تحریم ها به خودی خود اتفاق مبارکی ست؛ اما نه تا وقتی نمی دانیم به چه قیمتی طرف دیگر را راضی به برداشتن شان کرده ایم؛ اما کاری به کارِ این حرف ها نداریم.

یکی از توانایی های عجیبِ ما ایرانی جماعت، همانا هوا کردنِ یک شبه ی فیل آن هم از نوع استوره نشانش است. نمونه اش همین هوراکشیِ چشم بسته برای آقای ظریف و توافقی که نه از متنش باخبریم نه اصلن می دانیم به چه چیزی متعهدمان می کند. پس علی الحساب سوت بلبلی و کفِ مرتب می زنیم برای وزیری که نمی دانیم شاخ دیو را شکسته یا از او شاخ خورده است. همین که بنا به وظیفه و پست وزارتی که حقوقش را می گیرد، چند یا گیرم چندین جلسه با وزرای فرنگی همسنگِ خود گذاشته برای رسیدن به این توافق باعث می شود "استوره" صدایش بزنیم و برایمان هم اهمیتی ندارد که تضمین های پانزده و بیست و پنج ساله ای که داده چیست.

پس لایک می کنیم این عکس هنوز آپلود نشده را با شعارِ زنده باد بادی که بوی نان با خود بیاورد. عده ای هم عکس جناب ظریف را در دو لته کنار دکتر مصدق گذاشته اند بدون توجه به این که هیچ ربطی بین این دو نفر نیست.

مصدق حق ملی شدن صنعت نفت ما را از دهان گرگِ پیرِ امپراتوری انگلیس بیرون کشید و این فرق دارد با توافق سر چیزی که از نوع صلح آمیزش به کسی مربوط نیست؛ آن هم در سمتی از زمین که از هند و پاکستان گرفته تا اسراییلش به نوع مخرب آن مسلحند و باید به طور کلی از جهان برچیده شود ... ولی گرسنگی این حرف ها سرش نمی شود. پس به رسم شب های پیروزیِ تیم ملی فوتبالمان بر تیمِ بورکینافاسو، جشن می گیریم توافقی را که ممکن است باختِ شش هیچ بوده و ترکمانچای دیگری در بین برگ هایش خفته باشد. اول بخوانیم بعد امضا کنیم. اول ببینیم بعد لایک کنیم!

یغما گلرویی

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش اینجانب، تنها در نشانه گذاری ها؛ دانسته از ویرایش و پارسی نویسی همه سویه متن بالا خودداری ورزیده ام. برنام را نیز از متن نوشته برگزیده، پارسی نویسی و دستکاری نموده ام.   ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!