«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

... نه آدم را خفه می کند و نه پایین می رود!


بی کار نشسته ام، پی درپی  چای می ریزم؛ چای های دبش و قند پهلو؛ چای های لب پر و لب دوز و لب سوز؛ دارچین هم تویش ریخته ام. فکر می کنم که چقدر معرکه است، حتی اگر احساس لذت از چای یک دروغ بزرگ باشد؛ بزرگ به اندازه ی لقمه ای نان و پنیر که مثل گلوله در گلو گیر کرده، نه آدم را خفه می کند و نه پایین می رود.

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!