«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

متهم اصلی، رژیم تبهکار جمهوری اسلامی است؛ نه فلان «رمضانعلی» یا بهمان «شعبانعلی» شکنجه گر!


به گزارش زیر اندکی باریک شوید! ریشخندآمیزتر و فریبکارانه تر از این نمی شود؛ از پرداختن به جُستارهای حاشیه ای گرفته تا حتا "بخت بدِ" شکنجه گر که گویا از دستش در رفته بوده است؛ و این ها را از زبان مادرِ ستّار بیرون می کشند! ببینید، شکنجه گر به مادر وی چه گفته است:
«... ستار می‌خندید و من می‌زدم، آنقدر ستار مرا مسخره کرد و من هم آنقدر زدم که تا آخر کار زیر دست من رفت.» (گزارش زیر)

به این ترتیب، تنها شکنجه گر، گناهکار نیست که ستّار بهشتی نیز با ریشخند کردن وی به گناه بزرگی دست یازیده، مرگ خود را رقم زده است! و کسی چه می داند؛ چه بسا، «الله قاسم الجبّارین» به خاطر همین گناه بزرگ، وی را یکراست به دوزخ رهسپار نموده باشد! کسی که بر پایه ی سخن گواهانی که کالبد شکنجه شده ی وی را دیده و گواهی نموده اند، حتا تخم هایش نیز زیر شکنجه له و لورده شده بوده است؛ چه باک! بیضه ی اسلام تندرست باد!

تاسفبارتر از همه، گزارش به اصطلاح کمیسیون پزشکی قانونی است که حتا گواهی بر شکنجه نیز نیافته است:
«... در صورت احراز ایراد ضرب یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد.» (گزارش زیر)

اینگونه به دیده می آید که این مادر و خانواده را سر دوانده، دنبال نخود سیاه می فرستند. آن ها در پی کدام دادگاه علنی و دادگرانه هستند؟ دادگاهی که فلان «رمضانعلی» یا بهمان «شعبانعلی» شکنجه گر را به جرم کشتن آدمی بیگناه، محکوم نموده به زندان افکنند یا به دار آویزند؟! نه! اگر کارد، دسته ی خود را می بُرد، آن ها نیز مامور وظیفه شناس خود را سزا خواهند داد؛ وگرنه، همان است که گفته اند:
«قتل غیر عمد!»؛ بیچاره از دستش در رفته است!

آنچه چون روز روشن است، گناهکار بودن رژیم تبهکار جمهوری اسلامی از بالا تا پایین و در کلیّت خود، در شکنجه و کشتار ستار بهشتی، افشین اسانلو و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی پیکارجوی ایرانی است!

ب. الف. بزرگمهر  ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۲

***

مادر ستار بهشتی: رای دادستان غیرمنتظره بود!

کیفرخواست متهم به قتل ستار بهشتی با اتهام قتل «شبه‌عمد» صادر شد.

کیفرخواست متهم به قتل ستار بهشتی با اتهام قتل «شبه‌عمد» صادر شد. قرار است اولین جلسه محاکمه، روز پنجم آبان برگزار شود. «ستار بهشتی» وبلاگ‌نویس رباط‌کریمی نهم آبان سال ۱۳۹۱ از سوی پلیس «فتا» دستگیر شد و چهار روز بعد دادستان کل کشور خبر مرگ او را تایید کرد. وی ۱۸ آبان در بهشت‌زهرای رباط‌کریم، به خاک سپرده شد. پس از قتل ستار بهشتی، پای این پرونده به مجلس کشیده شد و کمیته‌ای برای جستجو و پژوهش در این‌باره تشکیل شد. سرانجام، گزارشی از کشتن وبلاگ‌نویس رباط کریمی در مجلس خوانده شد؛ گزارشی که بخش‌هایی از آن در صحن علنی خوانده نشد و این جستار، اعتراض برخی از نمایندگان را به‌دنبال داشت که به «پاراگراف گمشده» آوازه یافت؛ در گزارش «کمیته حقیقت‌یاب کمیسیون امنیت ملی مجلس» که از سوی مهدی دواتگری آماده شده بود، آمده است:
«با توجه به اینکه تحت نظرگاه پلیس فتای تهران بزرگ ”بازداشتگاه“ تلقی نمی‌گردد، نگهداری متهم متوفی در تحت نظرگاه پلیس فتای تهران بزرگ توجیه قانونی نداشته است. همچنین تحت نظرگاه از حداقل استانداردهای قانونی برخوردار نبوده و افسر نگهبان وقت نیز مراقب وضعیت عمومی و فردی متهم متوفی نبوده است.»

در بخش دیگر این گزارش، عنوان شده است:
«با توجه به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و با عنایت به اقرار صریح متهم متوفی به ارتکاب بزه انتصابی، تفهیم اتهام و صدور قرار تامین، موجبی برای اعمال فشارهای فیزیکی و روانی خودسرانه به متهم وجود نداشته و فاقد مجوز قانونی بوده است.»

بر پایه ی گزارش یادشده در واپسین نظریه کمیسیون پزشکی قانونی تاکیدشده، محتمل‌ترین علت به مرگ انجامیده، پدیده ی «شوک» بوده که در صورت احراز ایراد ضرب یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد.

دادگاه عادلانه و علنی برگزار شود تا خون پسرم پایمال نشود

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی در رابطه با کیفرخواست صادره به «شرق» گفت:
«رای دادستان پرونده برای ما غیرمنتظره بود؛ به این دلیل که تا پیش از این، تمام صحبت‌ها مبنی بر قتل عمد بود. خود آقای محمد شهریاری، دادستان پرونده ستار بارها در صحبت‌هایشان گفته بودند که یک نفر بوده که تا آخرین نفس با ستار بوده است. او افزود: فردی که ستار را به قتل رسانده «ا. ت» است که خود او در حضور من و دخترم و وکیل پرونده ستار اقرار کرد که ستار را کشته است؛ حتی ما را قسم می‌داد که تو را به مرتضی علی مرا ببخشید.» 

او با بیان اینکه من از متهم پرسیدم که پسرم زیر شکنجه‌های تو چه می‌گفت، افزود:
«ستار می‌خندید و من می‌زدم، آنقدر ستار مرا مسخره کرد و من هم آنقدر زدم که تا آخر کار زیر دست من رفت. »

مادر ستار بهشتی در مورد پیگیری‌های انجام‌شده در این رابطه گفت:
«به جز آقای علی مطهری هیچ‌کسی از هیچ نهادی به ما سر نزد و حتی با اینکه مجلس هم موضوع را پیگیری کرد، اما هیچ اتفاقی تاکنون نیفتاده است.»  او افزود:
«خانم پورفاضل، وکیل پرونده پسرم، اکنون پیگیر موضوع هستند و به این حکم اعتراض کرده‌اند. تنها خواسته من به‌عنوان یک مادر این است که دادگاه کاملا عادلانه و علنی برگزار شود تا خون پسرم پایمال نشود. گوهر عشقی یادآور شد:
«من به آقای ناطق‌نوری و دفتر رهبری نامه نوشتم و هر جایی که توانستم پیگیری کردم.»

به باور من قتل عمد است

همچنین، گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی به «شرق» گفت:
«معتقد هستم که این قتل عمد است و به نظریه بازپرس اعتراض کردم و قرار شد نظریه من و بازپرس پرونده به دادگاه برود و رسیدگی شود که این قتل عمد است یا شبه‌عمد.»

وی با بیان اینکه پرونده به دادگاه ۱۰۵۷ رفته است، گفت:
«من به دادگاه رفتم و قاضی گفت، می‌خواهیم کل پرونده را یکجا رسیدگی کنیم. یعنی اختلاف نظر شما و بازپرس و دادستان را با هم رسیدگی کنیم.»

فاضل افزود:
«آقای شهریاری بازپرس پرونده بارها اذعان کرده است که ستار بهشتی به عمد به قتل رسیده است و الان نمی‌دانم چرا رای ایشان تغییر کرده و حالا شبه‌عمد شده است. در این مورد حتی دلایل و مدارکم را به دادگاه داده‌ام؛ اما متاسفانه بدون بررسی پرونده را به شعبه 1057 فرستاده‌اند.» 

پورفاضل گفت:
«حتی بر اساس گزارش مجلس هم می‌توان فهمید که قتل عمد اتفاق افتاده است.»

http://sharghdaily.ir/?News_Id=22273

این گزارش کم و بیش شلخته تا اندازه ی ممکن، از سوی اینجانب، پارسی نویسی و ویرایش شده است. عنوان نیز از آنِ من است.     ب. الف. بزرگمهر

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!