«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

سخنرانی هاشمی با شعار «مرگ بر آمریکا» نیمه‌ کاره ماند!


رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» در سخنان خود در کرمانشاه که با شعارهای «مرگ بر آمریکا» نیمه‌ کاره ماند، گفت:
«با گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی مردم ایران در این شرایط هنوز پای کار انقلابند و با جان و دل راه خود را ادامه می‌دهند.»

سخنرانی رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» که عصر امروز برای شرکت در مراسم بزرگداشت چهارمین شهید محراب، راهی کرمانشاه شده بود، با پی گرفتن چندباره ی شعار «مرگ بر امریکا» از سوی مردم حاضر در مراسم، نیمه کاره ماند.

بر پایه ی این گزارش، سردادن شعارهای مرگ بر آمریکا، شنیده شدن پراکنده شعارهای دیگر در مراسم و درنهایت بر هم خوردن نظم سخنرانی رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را در پی داشت. 

هاشمی رفسنجانی با این شرایط ترجیح داد که سخنرانی خود را با این جمله که «فشردگی مراسم زیاد است و به همین دلیل سخنرانی خود را همین جا به پایان می‌برم»، مراسم را به پایان رساند.

هاشمی چندین بار از مردم خواست که شعارها را متوقف کنند تا وی بتواند سخنرانی خود را پی گیرد که اینگونه نشد و وی تصمیم به پایان سخنانش گرفت.

شهید اشرفی اصفهانی انسانی بزرگ در حوزه علمیه قم بود
 
آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم بزرگداشت چهارمین شهید محراب که در مسجد جامع شهر کرمانشاه برگزار شد، گفت:
«جغرافی دانان می‌دانند که کرمانشاه یکی از مراکز تمدن ایران است که افتخارات زیادی برای این کشور داشته است.» [عالیجناب، تاریخ و جغرافی و باستان شناسی را با هم یکی گرفته است!]

وی افزود:
«این موضوع به خاطر شرایط جغرافیایی مناسب منطقه‌ای است که کرمانشاه در آن واقع شده است و ویژگی‌هایی مانند کوه‌ها، دره‌ها و ... و البته مردم سلحشوری که کرمانشاه دارد آن را به اسوه قهرمانی و شجاعت تبدیل کرده است.» [نتیجه گیری منطقی: هرجایی که کوه و دره و ... دارد، مردم سلحشوری در آنجا پدید می آیند؛ مانند مردمان پیرامون رشته کوه های هیمالیا که هم دره های ژرف دارد و هم «...»]

هاشمی رفسنجانی گفت:
«همواره قدرت و عظمت کرمانشاه را در طول تاریخ دیده‌ایم؛ مانند مقابله با مغول‌ها و متجاوزان که هنوز هم اگر شرایط مشابهی حاکم باشد همینگونه خواهد بود.» [می بینید؟! درست از همان شیوه ی «امام راحل» در سخنرانی هایش سود می برد که هرگروه و صنف و طبقه ای به حضورش شرفیاب می شد، می گفتند:
«این شما بودید که در صف نخست انقلاب ...»؛ البته به جز شرفیابی کارگران به حضورشان که فرمودند:
«... من نمی‌دانم که راجع به کار و کارگر از چه بعدی با شما سخن بگویم.»
(http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=16&tid=80)]

وی با اشاره به سالروز شهادت شهید اشرفی اصفهانی گفت:
«ایشان انسان بزرگی در حوزه علمیه قم بود که نمونه زهد و تقوا و پرهیزگاری زمان خودش لقب گرفته بود. امام با علم به اینکه ایشان شخصیت بسیار بزرگ و دانشمندی است ایشان را به کرمانشاه فرستادند.» [در اینجا، یکبار دیگر هندوانه ی گندیده ای زیر بغل مردم کرمانشاه می تپاند!]

رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفت:
«شهید اشرفی اصفهانی در دفاع مقدس گرم‌کننده جبهه‌ها بودند. در صفوف رزمندگان در قرارگاه های نزدیک به خط مقدم حضور ایشان برای رزمندگان دلگرمی بود. من در قرارگاه بودم در یک مورد دیدم که ایشان چه تاثیری بر رزمنده ها داشتند. می دیدم که ایشان لیست وسیله های مورد نیاز جبهه را می گرفت و کمک می‌کرد.» [دروغ می گوید؛ اشرفی اصفهانی حتا یکبار کون مبارکش را از جای گرم و نرمی که نشسته بود، بلند نکرد و پای در جبهه ها نگذاشت!]

رفسنجانی ادامه داد:
«او حتی در بستر بیماری هم به جبهه ها کمک می کرد. خداوند در همین محراب به او سعادت شهادت به دست پست ترین امت را عنایت کرد. [چه خداوند بازیگوشی؟!]

هاشمی رفسنجانی به زندگی مسالمت آمیز اقوام و گروه های مختلف در کرمانشاه اشاره کرد و گفت:
«منطقه کرمانشاه به مرکزیت شهر کرمانشاه حرف های زیادی برای گفتن دارد. از شیعه و سنی و اهل حق و عشایر در کنار هم با آرامش زندگی می کنند و نمونه هایی از انسان های شریف و آگاه به گونه ای زندگی کردند که بدون اختلاف در میان قومیت ها کارشان پیش رفته است.» [می پندارم از همین جا به بعد، مردم که دیگر آرام و قرارشان را از دست داده و می ترسند نوکر ”شیطان بزرگ“ چشم شان بزند، شعار ”مرگ بر آمریکا“ و شعارهای دیگری که این خبرگزاری شهامت نوشتنش را نداشته، دم گرفته اند!]

وی تصریح کرد:
«این صمیمیت مردم به حدی است که وقتی بعثی‌ها بسیاری از نقاط حساس استان را نابود کرده بوند و مردم را زیر بمباران داشتند، کرمانشاهی ها از آوارگان جنگ میزبانی می کردند. عشایر دلیر استان هم که زبانزد هستند.» [مردم: «مرگ بر آمریکا»!]

رفسنجانی با اشاره به شرایط ویژه اقتصادی کرمانشاه گفت:
«کرمانشاه از نظر معادن، ظرفیت‌های توریستی و باستانی در اوج است و روحیه تمدنی که در خون و پوست و دلهای مردم کرمانشاه است بر کسی پوشیده نیست.» [مردم: به تو چه! «مرگ بر آمریکا»!]

رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام»، رشادت مردم کرمانشاه در زمان جنگ را ماندگار عنوان کرد. [مردم: به تو چه! «مرگ بر آمریکا»!]

وی گفت:
«استان کرمانشاه جزو اولین استان هایی بود که دشمن به آن وارد شد. در پایان جنگ هم من در جنوب بودم که خبر رسید منافقین به کرمانشاه وارد شدند. با عجله خودمان را به اسلام آباد رساندیم و دیدیم که منافقان اکثر خیابان های شهر را تصرف کرده اند. ما در سه راهی اسلام آباد گیر افتادیم و اگر رشادت شیرمردان این منطقه نبود صحنه های نابودی و فرار ذلیلانه منافقان را نمی دیدیم.» [مردم: ما که می دانیم، پیزی چنین کارهایی را نداشته و نداری؛ کم تر دروغ بباف! «مرگ بر آمریکا»!]

هاشمی رفسنجانی با اشاره به اوضاع منطقه در شرایط کنونی خاطر نشان کرد:
«می‌بینیم کشورهایی که در آنها بیداری اسلامی اتفاق افتاد دوباره به وضعیت قبل برگشته اند. در تونس، مصر، عراق و ...  هر روز مسلمانان توسط بمب ها و ماشین های بمب گذاری شده در معرض خطر هستند.» [مردم: کدام بیداری اسلامی؟! حجتیه و اخوان المسلمین و طالبان و سلفی و علفی، همه بیماری اسلامی دارند! کم تر دروغ بباف! «مرگ بر آمریکا»!]

وی ادامه داد:
«در این شرایط می بینیم که با گذشت سی و چند سال از انقلاب اسلامی مردم ایران در این شرایط هنوز پای کار انقلابند و با جان و دل راه خود را ادامه می دهند. [مردم: کدام انقلاب؟ همان که زیر پا لهش کردید؟! اگر هم پای کار انقلاب باشیم، از گونه ای دیگر است! «مرگ بر آمریکا»!]

رییس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» گفت:
«این شرایط و ثبات و صلابتی که نظام ما دارد به خاطر حکومت ولایت فقیه است و به خاطر خون شهدا و ایستادگی خانواده‌های شهداست.» [مردم: به تو چه! چرا حتا یکی از بچه های خودت در جبهه ی جنگ نبود؟ شهدای انقلاب به تو چه مربوط است؟ «مرگ بر آمریکا»!]

گفتنی است در خلال سخنرانی هاشمی رفسنجانی، مردم با سر دادن شعارهای مرگ بر آمریکا در چند مرحله، سخنان وی را قطع کردند که پیگیری آن نیمه کاره ماندن سخنرانی وی را در پی داشت. [در اینجا، عالیجناب که از به جوش آمدن خون مردم و جنب و جوش بیش از اندازه ای که هیچ نشانه ای از دوستی و مهرورزی در آن دیده نمی شود، ترس برش داشته و قلبش فشرده شده، تنها توانسته با لکنت زبان بگوید:
«... فشـ ـ ـ ـردگی مراسـ ـ ـ ـم زیاد است اِ اِ و بـ ـ ـ ـ ـع همیـ ـ ـن دلیـ ـ ـل سـ ـ ـخنرانی خــ ـ ـود را همیـ ـ ـن جا بـ ـ ـ ـ ـع پـ ـ ـایان می‌بــ ـ ـرم» و سپس با شتاب گورش را گم می کند.]

برگرفته از «خبرگزاری مهر» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است:  ب. الف. بزرگمهر  

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!