«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه

قانون هایی درخور بیابان های هزار و چهارصدسال پیش عربستان!


آخوند جوانی است که به پشتیبانی ناشایست از قانون به تازگی تایید شده ی «ازدواج سرپرست با فرزندخوانده» از سوی «شورای نگهبان نادانی و واماندگی» برخاسته است. می نویسد:
«ابوالحسن مدائنی رساله ای دارد به نام مَنْ جَمَعَ بَیْنَ اُخْتَیْنِ وَ مَنْ تَزَوَّجَ اِبْنَة إمرأتِهِ. وَ مَنْ جَمَعَ اَکْثَرَ مِنْ اَرْبَعٍ. وَ مَنْ تَزَوَّجَ مَجُوسیةً. این رساله درباره موارد استثنایی است که در ازدواج ـ قاعدتا پیش از اسلام ـ رخ داده است. کسانی که دو خواهر را به زنی گرفته اند. کسانی که با فرزندخوانده خود ازدواج کرده اند؛ کسانی که بیش از چهار زن گرفته اند و کسانی که زن مجوسی داشته اند.

ازدواج با فرزندخوانده، قبل از اسلام رواج داشته و در اسلام هم نهی از آن نشده است؛ برخلاف ازدواج با خواهرزن و ازدواج بیش از چهار زن و ازدواج با کافر که از آنها نهی شده است. دلیل این مخالفت ها با این مسئله چیست؟» از «گوگل پلاس»

برایش نوشته ام:
دلیلش این است که هم صورت مساله، هم محتوای آن و هم دوره و زمانه تفاوت کرده است. اگر چیزی پیش از اسلام در بیابان های عربستان رواج داشته و پس از اسلام هم از کنار آن به هر دلیلی گذشته اند و به گفته ی خود شما استثنائی نیز بوده اند، دلیل بر درستی مطلق آن در هر دوره و زمانه ای نیست و نمی تواند باشد. مگر فرزندخوانده چه تفاوتی با فرزند دارد؟ چرا از همان ها که چنین چیزی را به صورت لایحه ی قانونی درآورده اند، نمی پرسید، چه لزومی به پرداختن به مسائل استثنایی، آنهم در شرایطی که انبوهی از مسائل واقعی معیشتی مردم روی دست شان مانده، بوده است؟

آیا جز آن است که به گمان بسیار نیرومند شمار چنین خلافکارانی که زیر پوستین اسلام خزیده اند و با فرزندخوانده ی خود ارتباط جنسی برقرار کرده اند، آن اندازه فراوان شده که از استثناء به قاعده در آمده و اکنون، آقایان کلاه شرعی بر سر آن نهاده اند؟ کمی درنگ کنید و در اندیشه شوید!

از دید من، درست ترین سخن در این باره را این خانم بر زبان رانده است:
ازدواج بر پایه کدام مصلحت؟
در نخستین مصوبه، اصلاحیه لایحه ازدواج سرپرست با فرزندخوانده ممنوع شده بود اما در دومین مصوبه که در اولین روز اسفند ۹۱ در مجلس به تصویب رسید تبصره ماده ۲۷ به این صورت اصلاح شد:

«ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد.»

به گفته نادی، با اینکه قانونگذار تعیین صلاحیت را به دادگاه سپرده، باز هم تصور اینکه چنین ازدواجی مطرح است، منافع کودک را به خطر می اندازد در صورتی که قرار است کودک با فرزندخواندگی در شرایط ایمن باشد. سوال دیگر این است که دادگاه با چه مصلحتی چنین تصمیمی می گیرد؟ اگر سرپرست بدون رای دادگاه چنین ازدواجی انجام داد حکم این ازدواج چیست؟ ضمانت اجرای این قانون چه خواهد بود؟

دولت آبادی، رییس هیات مدیره انجمن، با یادآوری فرهنگ سازبودن قوانین معتقد است وقتی ماهیت قانونی رابطه عاری از شایبه ارتباط جنسی است و هدفش قداست دادن به رابطه مادر و پدر- فرزندی است چطور تبصره ای را که ناقض خود است، حمل می کند. چطور ممکن است کسی در یک قانون هم والد باشد و هم همسر. نمی توان در یک قانون هر دو را متصور شد. کسی که در زمان پذیرش یک فرزند در اعماق ذهنش تصور همسرگزینی از او را دارد، پس به هیچ وجه شایسته نیست نام پدر یا فرزند را بپذیرد. به گفته این روانشناس قرار است این فرزندخواندگی نزدیک ترین شباهت را به رابطه والدین و فرزند داشته باشد در حالی که این تبصره تصور زنای با محارم را ایجاد می کند و موجب تعجب است که چنین تبصره ای در قانونی آورده می شود که حامی خانواده و سرپرستی کودک است.

برگرفته از «شرق» دوم مهر ماه ۱۳۹۲
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2818771

آخوند پاسخ می دهد:
«اشتباه کردند اون موقع. الان میخوان اشتباهشون رو اصلاح کنند. فرزندخوانده فرزند نیست و نه محرم است و نه ارث می برد. البته از نظر شما همه مردان و زنان نسبت به هم محرم هستند! اما در اسلام فرزندخوانده حکم فرزند را ندارد و محرم هم نیست و ازدواج با او اشکال ندارد.» از «گوگل پلاس»

برایش می نویسم:
با نادیده گرفتن سایر چیزهایی که نوشته اید، آیا من جایی نوشته ام یا گفته ام:
«... همه مردان و زنان نسبت به هم محرم هستند»؟

آیا این گناه نیست که آدمی به دیگری دروغ ببندد؟

ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!