«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ مرداد ۱۱, شنبه

چه کنیم، چاره کنیم؟ رو به دروازه کنیم، نوای بزغاله کنیم؟!

این برنام درشت به گفته های روز پنجشنبه پزشکیان [بخوان: «ملیجک نظام»!] اشاره دارد که گفته بود:
«ما بدجوری گیریم؛ از روزی که آمدیم هَمَش مصیبت می‌بارد و دست بردار هم نیست و تا می‌خواهیم به یک ساحل برسیم یکی دیگه می‌آید.» (برگرفته از «تلگرام» ۱۱ امرداد ماه ۱۴۰۴)

تنها یک راه بیش تر نداریم:
رو به دروازه کنیم، نوای بزغاله کنیم؛ ولی حتا نمی دانیم رو به کدام دروازه کنیم که نوای غمگین بزغاله ای رَه گم کرده و سردرگم را بشنوند و بدادش برسند. گفتیم و گفتیم و باز گفتیم: «ما می توانیم ...» ولی الله و پیامبر و «عمّه عطّار» [همانا ائمه اطهار!] و اینا دست به یکی کردند تا سخنان گرانبهایی که بر زبان آوردیم، سبز نشود! کُشت و کشتار و بدار آویختن جوانان مردم هم که نه تنها دردی را درمان نمی کند که کم تر می تواند، نگاه مردم بی آب و نان و برق و اینا را بسوی خود کشانده از بار فشار بکاهد. شاید ناچار شویم به آسمان پناه ببریم؛ ولی دلم گواهی می دهد که در همان نخستین آسمان با شاخ فرشتگان روبرو شده* و با کَلّه بزمین بازگردانده شویم. خدایا! هر چه از تو خواستیم با دهن کژی پاسخ دادی؛ دستکم کاری بکن تا از گزند میلیون ها دشمن در امان بمانیم! سوگند می خوریم که از این پس خفقان بگیریم و با یاوه های بیهوده، مردم نیازاریم. الهی آمین!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ امرداد ماه ۱۴۰۴

* «فرشتگان آسمان نخست، همگی از دم گاوند!»

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/09/blog-post_25.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!