«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ فروردین ۳, یکشنبه

ما می دانیم که یکی از نقشه های شیطانی شما باردار کردن مُقدسین ماست

«شما آمریکایی ها متهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کردید؛ من نمی دانم چقدر این اتهام حقیقی است؛ اما وقتی این اتهام وجود دارد، کدام عاقلی به شما اعتماد می کند که شما بیایید برای مان دارو بیاورید؟! ممکن است داروی شما وسیله ای باشد برای اینکه این بیماری را بیش تر گسترش بدهید. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست؛ ممکن است دارویی را شما تجویز کنید یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام شدنش بشود؛ ولی چنانچه این تهمت درست باشد و شما بوجود آورده باشید این ویروس را ـ و این کارها از شما برمی آید ـ یا اگر کسی را به عنوان درمان کننده و پزشک بخواهید بفرستید، این ممکن است بخواهد بیایید اینجا اثرِ عملی سَمّی که تولید کرده اند را از نزدیک ببیند؛ چون گفته می شود که یک بخش، برای ایران بخصوص تولید شده است؛ با استفاده از آشنایی های ژنتیکی ایرانی که از وسائل مختلفی بدست آورده اند، یک بخشی را برای ایران درست کرده اند ...»۱ 

از برخی سویه های از دیدِ من، درستِ گفته های «کیر خر نظام» همراه با فرافکنی و کوشش برای لاپوشانی گند و گه بسیار بزرگ نابکاری ها۲ و ناکارآمدی های چشمگیرِ۳ بخوبی روشن شده برای توده های سترگی از مردم ایران که بگذریم، دنباله ی سخنان این مردک نادان و بیشرف را می توان چنین پی گرفت:
... ما می دانیم که یکی از نقشه های شیطانی شما که از مدت ها پیش در پیِ آنید، باردار کردن مُقدسین ماست تا همه مان را مضحکه ی عام و خاص کنید.۴ ما البته این را به مسوولین نظام گوشزد کرده بودیم.۵ مع الاسف، آن ها در همه ی این چهل سال آزگار بجز بار زدن و بردن بودجه و درآمدهای نفتی به کانادا و اینا از سویی هر جا دست شان رسید، بُرج ساختند و از سوی دیگر، هیچ روستا و ده کوره ای را از امامزاده بی نصیب ننهادند. ما سابق بر این در دوران رژیم گذشته، شمار بسیاری امامزاده های بی اصل و نسب داشتیم؛ ولی در این مدت، شمار باز هم بیش تری امامزاده در همه جا سبز شد که نام برخی از آن ها نیز بسیار مشکوک است؛ بعنوان مثال، امامزاده ای با نام یکی از پهلوانان «شاهنامه» که برایش حتا «شجره نامه» نیز سرهمبندی کرده اند! خوب! زبان مان از بازگویی این زیاده روی ها قاصر است و بدبختانه، یکی دو مورد هم نیست. همین بتازگی برخلاف همه ی دستورالعملها درباره ی لزوم جلوگیری از سرایت ویروس تولید شده با لگد زده اند درب امامزاده را شکانده اند تا دست شان به ضریح حضرتِ آن معصومه برسد و نمی فهمند که چنین کاری، عِندِ تجاوز به آن حضرت و حرام شرعی است. به دیگری می گویی برو به فلانی گوشزد کن که در بهمان کار زیاده روی نکند، می رود کشیده توی گوشش می زند؛ پرده ی گوشش را می درّد و برایش پاپوش درست می کند تا بزندان بیفتد. حال شما به دشمن نگاه کن که در همین مدت و شاید کوتاه تر، چیزی به نام «بیوبوت» درست کرده که از توانایی های عجیب و غریبی برخوردار است؛ من باب مثال، محقّقان شان توانسته اند تخمه ی نرینه آدمی یا هر جانور دیگری را مانند موتوری هدایت‌شونده بکار گیرند تا به هر سوراخ سُنبه ای که دل شان خواست، رهسپار کنند.۶ خوب! دنباله اش را نگوییم، سنگین تریم و می دانیم که خودمان هم در آن زیاده روی ها و این کوتاهی ها بی تقصیر نبوده ایم.

ب. الف. بزرگمهر  سوم فروردین ماه ۱۳۹۹  

پی نوشت:

۱ ـ از ویدئوی پیوست، برگرفته از «آنا» سوم فروردین ماه ۱۳۹۹

۲ ـ از آن میان، سر در آوردن پوزه بندهای بهداشتی پیشکش شده از سوی کشورهای دیگر در بازار سیاه!

۳ ـ چنانچه بتوان همه ی آن را به پای ناکارآمدی نهاد؟!

۴ ـ شما «امامزاده بیژن» بسازید! آن ها «امامزاده با ژِن» می سازند و به سوی نابدترتان روانه خواهند کرد!

برگرفته از یادداشتِ «با همین ՛بیوبوت՝ ها «نشانه های خدا» را نیز باردار خواهند نمود!»

۵ ـ «باید هوشیار باشیم که فریب نخوریم و بستر ارتباطات علمی به دریچه‌ای برای نفوذ امنیتی تبدیل نشود؛ زیرا دشمن از هر وسیله‌ای از جمله ارتباطات علمی برای نفوذ استفاده می‌کند و این در گذشته اتفاق افتاده است و اکنون نیز در مواردی دیده می‌شود.» برگرفته از «دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها با رهبر انقلاب» ۲۹ خرداد ماه ۱۳۹۵

۶ ـ در پیوند اشاره شده در پی نوشت شماره ی چهارم و نیز یادداشتِ «مردک دَبَنگ راست می گوید؛ این هم گواه آن!» ب. الف. بزرگمهر  دهم تیر ماه ۱۳۹۵



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!