«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اسفند ۲۸, چهارشنبه

خوب! فشار زیاده، باید اندکی هم شده عقب بنشینیم! ـ بازانتشار

خوب! فشار زیاده و ما که نباید با خریتی احمدی نژادی، صورت مساله را یکجا پاک کنیم. وقتی این همه آدم در میان اغتشاشگران چاقو خورده اند یا از فاصله ی نیم متری آماج گلوله ی هفت تیرهای سبک قرار گرفته اند، باید اندکی هم شده عقب بنشینیم. گیریم آن فرمانده سپاه کمی گزافه گفت که این فتنه را با جنگ جهانی سنجید؛۱ ولی باید بپذیریم که «ممکن است (در اتفاقات اخیر) کسی هم به صورت عبوری لطمه‌ای خورده باشد که این اتفاق نیز در جنگ های شهری طبیعی است ...»۲ شوخی نیست که در بیش از ۵۰۰ نقطه ی کشور،۳ اشرار یکباره با هم به میدان آمدند و دست به اغتشاش و ناامنی زدند. برای همین است که مسوولین، هنوز نمی توانند آمار درستی از کشته شدگان بدهند.

گفته ها و ناگفته های تبهکار تمرگیده بر کرسی ریاست «سازمان قضایی نیروهای مسلح»:  ب. الف. بزرگمهر   چهارم آذر ماه ۱۳۹۸


پی نوشت:

۱ ـ «... جنگ جهانی تمام عیاری علیه نظام و انقلاب وضع حمل کرد ... فتنه گران کشتار نصف ایران را در نظر گرفته بودند و برای اولین بار با هماهنگی و سازماندهی خاصی مواجه شده بودیم؛ بطوریکه کیف هایی داشتند که وسایل آن ها را تا به حال ندیده بودیم و هوابرش ها و قیچی هایی که سخت ترین قفل ها را می بریدند و هرجا که وارد می شدند، بلافاصله آتش زده و غارت می کردند؛ از این رو، پدیده ی عجیب و جدیدی بود که یک دفعه کل کشور را فراگرفت ... به عنوان کسی که در صحنه بودم، معتقدم فقط خدا ما را نجات داد.» گزیده ای از گفته های سالار آبنوش، فرمانده عملیات سازمان بسیج، همدان، ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۸ ، برگرفته از «اینجا» یکم آذر ماه ۱۳۹۸

۲ ـ گفته ی «نمودار اسلام»: شکرالله بهرامی، رییس «سازمان قضایی نیروهای مسلح» در مراسم «هفته بسیج»، یکشنبه ی گذشته در سازمان یاد شده، برگرفته از «انتخاب»، سوم آذر ماه ۱۳۹۸

۳ ـ گفته های قاسم ميرزايي نيكو، نماينده دماوند در مجلس فرمایشی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!