«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آذر ۲۸, پنجشنبه

فرزانش فرزانگان را نابود خواهیم کرد ...

... زیرا نادانی خدا از فرزانش آدمی خردمندانه تر و ناتوانی خدا از نیروی آدمی تواناتر است

ای برادران! به نام خداوند ما عیسا مسیح از شما درخواست می کنم با هم همداستان باشید تا در میان شما چنددستگی نباشد و همگی در اندیشه و رای با هم یگانه باشید ... مسیح مرا نفرستاد تا تعمید دهم که نوید دهم؛ ولی نه با فرزانش (حکمت) سخنوری؛ مبادا نیروی چلیپای مسیح بیهوده (بی اثر) گردد؛ زیرا پیام چلیپا برای آنان که در راه نابودی گام برمی دارند، نادان شدن است؛ ولی برای ما  که رهروانِ راه رهایی هستیم، نیروی خداست؛ زیرا نوشته شده است:
فرزانش فرزانگان را نابود خواهیم کرد و خِرَدِ خردمندان را پوچ خواهیم نمود!   

براستی فرزانه کجاست؟ دانشمند دین کجاست؟ فیلسوفِ این دوران کجاست؟ مگر خدا فرزانشِ جهان را نابخرد نگردانیده است؟ زیرا از آنجا که بنا بر فرزانش خدا جهان نتوانست با فرزانش خودش خدا را بشناسد، خدا چنان روا دانست (مصلحت دید) که از راه اندرز نابخردانه ی (موعظه جاهلانه) انجیل، کسانی که می گِرَوَند (ایمان می آورند) را رهایی بخشد. یهودیان، خواستار نشانه (آیت) اند و یونانیان در پی فرزانش؛ ولی ما مسیح به چلیپا آویخته را می شناسانیم (وعظ می کنیم) که یهودیان را سنگ لغزش است و سوا از یهودیان (غیر یهودیان) را نادانی؛ ولی فراخواندگان را چه یهودی و چه یونانی، مسیح نیروی خدا و فرزانش خداست؛ زیرا نادانی (جهالت) خدا از فرزانش آدمی خردمندانه تر و ناتوانی خدا از نیروی آدمی تواناتر است.

برگرفته از «نامه ی نخستِ پولُس رسول به قُرِنتیان»، «انجیل لوقا»، برگردان «هزاره نو»، انتشارات ایلام، سال  ۲۰۰۹ ترسایی (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب که برخی از آن ها را برای سنجش، درون کمانه آورده ام. برنام و زیربرنام را از متن نامه برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر)

پی افزوده:

من همه ی متن نامه در آن بخش زیرِ برنام «تفرقه بر سر حکمت» را نیاورده ام و بخشی دیگر از آن که هماوندی باریکی به پس و پیش آن نداشت را با خَجَک (نقطه) نشان داده ام. از متن بخوبی روشن است که پیامبرِ خودخوانده در گفتگویی همگانی با یونانیان و یهودیان و بگمانِ نیرومند، همراه با تماشاگرانی در پیرامون، کم آورده و سخنان آن ها گواهمندتر از حضرت آقای «پولُس رسول» بوده است. با این همه با نادیده گرفتن یاوه گویی چشمگیر درونمایه آنچه نوشته که بگونه ای به دَمیدن از سر گشادِ شیپور می ماند، چیرگی وی در کاربردِ «منطق صوری» نیز شایان درنگ و یادگیری است.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ آذر ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!