«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ دی ۴, چهارشنبه

بر واقعيّتِ پيش چشم‌های‌مان سرپوش نگذارید!

بهرام بیضایی، نمایشنامه‌نویس و کارگردانِ سینما و نمایش، دیروز، سوم دی ماه ۱۳۹۸ در نامه‌ای از سه‌ گروهِ «كانون كارگردانان سينما، هنر و تجربه و موزه سينما» درخواست نمود که در زادروزش (پنجم دی ماه) به شَوَندِ همزمانی آن با چهلمین روزِ درگذشت جان باختگان پرخاش های آبان ماه گذشته از برگزاری جشن خودداری کنند:
«تولد اتفّاقى من در پنجم دى، سال‌ها پيش با مرگ اكبر رادى، نمايشنامه‌نويس سياه شد و سپس با فاجعه قربانيان زلزله بم سياه‌تر؛ و در هممانى با چهلم قربانيانِ وقايعِ خونبار و باورنكردنى اخير، جايى براى سياه‌ترشدن در آن نمانده است. آن را با هيچ مراسمى به‌نام من، سرپوشى بر واقعيّتِ پيشِ چشم‌های‌مان نكنيد ـ من اين‌روزها هيچ شركتى در هيچ جشن و آيينى ندارم!»  بهرام بیضایی

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  چهارم دی ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام را نیز از متن نوشته برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!