«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ بهمن ۸, یکشنبه

آن ها نامیرایند ...

واپسین دیدار؟ چرا؟!* چون کُردند و بسان همه ی نیاکان شان از مادها گرفته تاکنون در برابر زورگویان و ستمگران تا پای جان ایستاده و رزمیده اند؛ نه آن ها و نه دیگر خلق های ایران را نمی توان با خرموش های اسلام پیشه و توسری خورِ فرآورده ی همایش امپریالیستی «گوادالوپ» که راه را برای سوار شدن این دزدان پلید بر گرده ی ایران و ایرانیان گشود و هموار کرد، سنجید؛ چنین سنجشی بی هیچ آرش و مانش و خوار شمردن همه ی این سرفرازان است که از بهترین و بنیادی ترین سرشت ایرانیان دوران کهن همچنان برخوردارند و در کنار آذری ها، گیلک ها، لُرها و دیگر خلق های ایران زمین، هوده ی بزرگ تاریخی در پایداری و پا برجا ماندن کشوری به نام ایران داشته و دارند.

درودی از ژرفای جان و روان بر آن ها که چنین پایدار بوده و همچنان هستند. آن ها نامیرایند ...

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ب. الف. بزرگمهر   هشتم بهمن ماه ۱۴۰۲

* خانواده‌های چهار زندانی سیاسی کرد: پس از نوزده‌ماه بی‌خبری، امروز فرزندانمان را زنده دیدیم، به ما گفتند این آخرین‌ دیدار است!

امروز، یکشنبه برابر با هشتم بهمن‌ماه ۱۴۰۲، پس از نوزده ماه بی‌خبری به خانواده‌ی چهار زندانی سیاسی کُرد اجازه‌ی ملاقات دادند و مادران و پدران نگران، دادخواه و پریشان، فرزندان خود  را زنده دیدند. خبر نخست امیدوارکننده بود، دیدند و فهمیدند که فرزندان شان پس از گذشت بیش از یک‌سال‌ و نیم ناپدید شدن قهری زنده‌اند. خبر دوم دردناک و فاجعه‌بار است، به آن‌ها گفتند که این اولین و آخرین ملاقات و دیدار آن‌ها خواهد بود.

در این دیدار کوتاه، چهار جوان و چهار زندانی سیاسی کُرد، وصیت‌نامه‌ی خود را به خانواده اعلام کرده و تاکید کرده‌اند که این آخرین دیدار است. صبح فردا  آخرین سپیده‌دمی است که این جوانان پیشا طلوع خورشید و گرمای زندگی را خواهند دید، اگر چنین لحظاتی وجدان‌های خاموش و انسان‌های خفته را بیدار نکند، هیچ ناقوس مرگی آن‌ها را بیدار نخواهد کرد؛ و نشان خواهد داد که ما در سرزمین مردگان، ناامیدوارانه زندگی می‌کنیم.

این آخرین درخواست و چشمداشت همه‌ی آن عزیزانی است که در تمام این مدت، با ما و در کنار ما، برای لحظه به لحظه‌ی زندگی جنگیده‌اند: تلاش ما برای نجات سایر قربانیان اعدام ادامە دارد؛ اما این آخرین اقدام و قدم‌ها برای توقف اجرای حکم این چهار زندانی است؛ فردا فرصتی برای تداوم این تلاش‌ها نخواهد ماند. هر آنچه در توان دارید در راه نجات جان فرزندانتان دریغ نکنید.

کمپین دفاع از چهار زندانی سیاسی کرد    هشتم بهمن ‌ماه ۱۴۰۲

برگرفته از «تلگرام»   هشتم بهمن ماه ۱۴۰۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!