«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ دی ۱۶, شنبه

این حاجی هم چه دردسری شد برای مان!

برادر آنجا پشت این و آن مجسّمه نشو! بیا اینجا دستی برسان این لاشه ی سر تا پا سوخته را که روشن نیست از آن کدام بخت برگشته ای است از سرِ راه برداریم ... این حاجی هم چه دردسری شد برای مان! چند سال پیش که شمار بسیاری زیر دست و پای دیگران له شدند و به لقاء الله پیوستند؛ این هم دسته گلِ این بار! خودش آنجا در بهشت با حوری های کون برهنه ی پیرامون خود، قاسم آبادی می رخسد و اینجا هر بار جماعتی نادان کشته می شوند و سرانجام هم روشن نمی شود کدام بی پدر مادرهایی این شیرینکاری را سازمان داده اند؛ آنهم درست در این نابسامانی اختسادی و دزدبازاری که خر، خر را نمی شناسد؟! (زمزمه کنان با خود)

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ دی ماه ۱۴۰۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!