«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ بهمن ۱, یکشنبه

پیام رُک و پوست کنده ی بیماران دردمند را می شنوی؟

می شنوی کیر خر مادربخطا؟ این پیام رُک و پوست کنده ی بیماران دردمند و رنجور یا بزبان کژدم گزیده و کژ و کوله ی تو و تازی تباران دیگر: «معلولین» است که می دانم اگر در میان شان بیماران آسیب دیده ی مغزی هم باشند، هیچکدام به اندازه تو موش حقیر بیشرف از این سویه آسیب ندیده اند. می شنوی یا شاید گوش هایت را می پوشانی تا نشنوی:
وخت رفتن یا بهتر بگویم، گور خود گم کردن تو و رژیم پوشالی، لرزان و هرجایی ات مدت هاست رسیده و بگفته ای باریک به یاری «دیرکرد بازه» یا همانا «تاخیر فاز» همچنان از این ستون به آن ستون می پرید و پشتوانه هایی در هر چارسوی جهان می جویید تا زیست ننگین انگلوار خود را پی گیرید؛ اگر نمی دانی یا نمی خواهی بدانی نیز بوی بیم برانگیز آن به هر رو آزارت می دهد. چگونگی آن را نمی توان پیشاپیش گمانه زد؛ گرچه روشن است (دستِکم برای من) که بدون آسیب رساندن های باز هم بیش تر به میهن ارژمندِ باستانی مان در همدستی با گروهک های تروریستی که خود پرورده اید، گورتان را به آسانی گم نخواهید کرد. با این همه، امیدوارم و روند همبستگی میان خلق های های میهن مان و سازماندهی فزاینده و پیگیر طبقه کارگر دلاور و جانفشان ایران با همه ی آسیب هایی که به آن رسانده و برومندترین های شان را به کنج زندان ها فرستاده یا سر به نیست کرده اید، نشانگر و نویدبخش آن است، چنان آسیبی تا اندازه ای بسیار کاهش یابد و ایران ارژمندمان از چنگ تبهکارترین و بی آبروترین رژیم تاریخ خود رهایی یابد.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ب. الف. بزرگمهر   یکم بهمن ماه ۱۴۰۲

 ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» به تاریخ یکم بهمن ماه ۱۴۰۲):

پیام رُک و پوست کنده ی بیماران دردمند را می شنوی؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!