«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ آذر ۴, شنبه

این همه پررویی در زدن نالی وارونه باورنکردنی است

«جنبش حماس پلستینی در پیِ آفرینش آشفتگی هازمانی است تا «جامعه جهانی» بتواند بر عزراییل فشار بیاورد.»* گویی این نه مزدوران رژیم تبهکار عزراییل با پشتوانه ی «انگلوساگسون» های امپریالیستی و چراغ سبز شغال های اروپایی دنباله روی شان که خود پلستینی ها بودند که سوار بر بمب افکن های عزراییل به کشتار ددمنشانه ی شمار سترگی زنان و کودکان و سالخوردگان که از کوچک ترین ارزش رزمی نیز برخوردار نبود، دست یازیدند تا شاید «اشک تمساح» آنچه به «جامعه جهانی» نامور شده را درآورد و جلوی عزراییل برای کشتار بیش تر را بگیرد!

این همه پررویی در زدن نالی (نعلی) وارونه، آنهم از سوی کسی نشسته در جایگاه سخنگویی نهادی هنجارین باورنکردنی است.

مرگ بر رژیم تبهکار عزراییل با همه ی جَک و جانوران دست اندرکارش!

نابود باد امپریالیسم!

ب. الف. بزرگمهر   چهارم آذر ماه ۱۴۰۲   

* از گفته های کون دریده ی بی آبرویی به نام «رونی کاپلان»، تمرگیده در جایگاه «سخنگوی ارتش عزراییل» در گفتگو با روزنامه ای اسپانیایی، برگرفته از «چوب دو سر گُه»   چهارم آذر ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!