«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ آبان ۲۲, دوشنبه

آیا بر چنین نظامِ بی سر و سامانی نباید رید که دستِکم با چنان بخشنامه های درهم برهمی بخواند؟

می بینید؟! همینجوری آدم را می گیرند و بزندان می اندازند.* روشن هم نیست، من و نمونه های دیگری چو من چه هیزم تری به این آقایان که بوته ای نشاشیده در ایران و جهان بر جای ننهاده اند، فروخته ایم که سزاوار چنین سرنوشتی باشیم؟ آیا بر چنین نظامِ بی سر و سامان و بی در و پیکری نباید رید که دستِکم با چنان بخشنامه های درهم برهمی بخواند؟

از زبان این کنشگر رستایی ـ سیاسی:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۲

* بنا بر گزارش پخش شده از سوی «شورای هماهنگی معلمان ایران»، آقای اصغر امیرزادگان، هموندِ «هیأت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس» به دفتر «زندان فیروزآباد» فراخوانده و در جا دستگیر شده تا پنج سالِ دیگر در بند آن زندان، مهمان شان باشد. ناگفته نماند که زندان یکساله ی این کنشگر رستایی ـ سیاسی (بجای واژه ی بی آرش و مانش «صنفی») به بهانه ی «تبلیغ علیه نظام» هنوز سپری نشده و هیچ نامه ای تازه از سوی «شعبه‌ی اجرای احکام» دریافت نکرده بود.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!