«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

نام و پیکار «صفرخان» در دفتر رزم های آزادیبخش میهن ما ماندگار است!


صفرخان دیگر در میان ما نیست. رفیق قهرمان توده ای، صفر ﻗـﻬـﺮﻣـﺎﻧـﻴﺎن، اﺳـتـﻮره ﭘﺎﻳﺪارى و ایستادگی ﻛـﻪ ۳۲ ﺳـﺎل از زندگی ﺧـﻮد را در زﻧـﺪان ﻫـﺎى ﺳـﺘﻢ شاهی در راه پیکار ﺑـﺮ ﺿـﺪ خودکامگی و اﺳﺘـﻌﻤـﺎر ﮔﺬاشـﺖ، در ﺳـﻦ ۸۱ ﺳــﺎﻟﮕﻰ درﮔﺬشـﺖ. ﺻـﻔــﺮﺧــﺎن ﺑـﻪ ﺳــﺎل ۱۳۰۰خورشیدی در دﻫـﻜـﺪه ی شـﻴﺸـﻮان، پیرامون درﻳﺎﭼﻪ اورﻣـﻴﻪ زاده شد. وى از همـﺎن روزهای جوانی به صفوف «فرقه دموکرات آذربایجان» ﭘﻴﻮﺳـﺖ و کوشمند در پیکار ﻧـﻴﺮوﻫـﺎى آزادى ﺧـﻮاه ﺑـﺮ ﺿـﺪ ارباب ها و زمینداران بزرگ شرکت کرد. ﺻﻔـﺮﺧـﺎن ﻧﻘـﺶ کنشگرانه ای در خیزش روﺳـﺘـﺎیـﻴﺎن شـﻴﺸـﻮان ﺑـرﺿـﺪ ارباب ﻫـﺎ ﺑـﺎزى ﻛـﺮد و در ارﺗـﺶ «ﻓـﺮﻗﻪ دﻣـﻮﻛـﺮات آذرﺑـﺎﻳﺠـﺎن» ﺑـﻪ درﺟﻪ ی ﺳـﺮواﻧـﻰ رسید. درﭘﻰ ﻳﻮرش ﺧـﻮﻧـین ارﺗـﺶ شـﺎﻫﻨـﺸـﺎﻫـﻰ ﺑـﺮاى ﺳـﺮﻛـﻮب جنبش ﻣـﻠـــﻰ آذرﺑـــﺎﻳﺠـــﺎن و کشتار گروهی ددمنشانه ی ﻣـﺮدم، ﺻﻔـﺮﺧـﺎن ﺑﻪ ﻫـﻤـﺮاه ﮔﺮوﻫـﻰ از آزادیخواهان از ﻣــﺮز اﻳﺮان ﮔﺬشـﺖ و راهی عراق شد. پس از دو سال، صفر خان از ﻋـﺮاق ﮔﺮﻳﺨـﺖ و ﺑﻪ اﻳﺮان ﺑـﺎزﮔﺸـﺖ؛ ولی، ﺳـﺮانجام در ۱۸ اﺳﻔـﻨـﺪ ﻣـﺎه ۱۳۲۷ از سوی ﮔﺰﻣﮕﺎن رژیم دﺳـﺘﮕﻴﺮ و رواﻧﻪ ی ﺳـﻠـﻮل اﻧﻔـﺮادى در زﻧـﺪان اورﻣـﻴﻪ شـﺪ. ﺻـﻔـﺮﺧـﺎن درﺳــﺎل ۱۳۲۹ در دادﮔﺎه ﻧـﻈــﺎﻣــﻰ ﺗـﺒــﺮﻳﺰ دادگاهی و ﺑـﻪ گناه خیزش ﻣـﺴـﻠـحــﺎﻧـﻪ ﺑــﺮ ﺿـﺪ ﺣـﻜــﻮﻣـﺖ شـﺎه ﺑـﻪ اﻋــﺪام ﻣـحکــﻮم شــﺪ. ﺣـﻜـﻢ ﺻـﻔــﺮ ﺧــﺎن در ﭘﻰ روى ﻛــﺎر آمدن دولت دﻛـﺘـﺮ ﻣـﺼـﺪق ﻣـﻮرد ﺑـﺎزﺑـﻴﻨـﻰ ﻗـﺮار ﮔﺮﻓـﺖ؛ وﻟـﻰ ﺑـﺎ ﭘﻴﺮوزى ﻛـﻮدﺗـﺎى ننگین ۲۸ اﻣﺮداد، دوباره ﺑﻪ دادﮔﺎه ﻧﻈﺎﻣﻰ برگشت داده و ﺑﻪ زﻧﺪان اﺑﺪ کاهش یافت.

ﺻﻔـﺮ ﺧـﺎن به درازای ۳۲ ﺳـﺎل زﻧـﺪان ﺑـﺎ اﺳـﺘـﻮارى و ﭘﺎﻳﺒـﻨـﺪى ﺑﻪ باورهای ﺧـود در ﺑـﺮاﺑـﺮ ﺧـﻮاﺳـﺖ شـﻜـﻨﺠـﻪ ﮔﺮان ﺑـﺮاى ﺗـﻮﺑـﻪ ﻧـﺎﻣﻪ ﻧـﻮشـتن و ﺗـﻘـﺎﺿـﺎى بخشش ﻛـﺮدن ازشاه اﻳﺴـﺘـﺎد و ﺑﻪ نماد ایستادگی ﺧـﻠﻖ در ﺑـﺮاﺑـﺮ خودکامگی ستمشاهی فرارویید. در دوران درازمدت زﻧـﺪان، رﻓﻘـﺎى ﺗـﻮده اى ﺻﻔـﺮ ﺧـﺎن، درون و برون ﻛـﺸـور، دﻣـﻰ از کوشش ﺑـﺮاى آزادى او ﺑﺎزنماندند و ﻧـﺎم «ﺻﻔـﺮ ﺧﺎن» ﺑﻪ ﺧـﺎﻃـﺮ اﻳﻦ کوشش ﻫـﺎ درﺟـﻬﺎن ﭘﺮآوازه شـﺪ. رژیم ستمشاهی در دﻫﻪ ۱۳۵۰ ﺑﻪ دﻟـﻴﻞ افزایش ﻓﺸـﺎرﻫـﺎى جهانی ﺑـﺮاى آزادى زﻧـﺪاﻧـﻴﺎن ﺳـﻴﺎﺳـﻰ و بویژه ﺻﻔـﺮ ﺧـﺎن، کوشش زﻳﺎدى ﺑـﺮاى وادار ﻛـﺮدن او ﺑﻪ ﺗـﻮﺑـﻪ ﻧـﺎﻣﻪ ﻧـﻮشـتن ﺑـﻪ ﻛـﺎر ﮔﺮﻓـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ایستادگی ﺻـﻔـﺮ ﺧـﺎن نازا ﻣـﺎﻧـﺪ. در ﺳـﺎل ۱۳۵۶، گروهی از ﺳـﻮى «ﺻـﻠـﻴﺐ ﺳـﺮخ جهانی» ﺑـﺮاى ﺑـﺎزدﻳﺪ زﻧـﺪان ﻫـﺎ و ﺑـﺮرﺳـﻰ وﺿـﻌـﻴﺖ زﻧـﺪاﻧـﻴﺎن ﺳـﻴﺎﺳـﻰ ﺑـﻪ اﻳﺮان آﻣـﺪ و ﭘﺲ از پاﻓـﺸـﺎرى بسیار ﺗـﻮاﻧـﺴﺖ ﺑـﺎ ﺻـﻔـﺮﺧـﺎن دﻳﺪار ﻛـﻨـﺪ. ﺻﻔـﺮﺧـﺎن از  میان زﻧـﺪاﻧـﻴﺎن پیکارجویی ﺑـﻮد که در ﺟـﺮﻳﺎن ﻳﻮرش ﻣﺰدوران ساز و برگ یافته ی شاه ﺑﻪ ﺗﻈـﺎﻫﺮﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺧﻴﺎﺑﺎن ژاﻟﻪ و ﻛـﺸﺘﺎر ﻣﺮدم ﺑـﻰ ﮔﻨـﺎه در ۱۷شـﻬـﺮﻳﻮر ۱۳۶۵۷ در ﻫـﻤـﺒـﺴـﺘﮕﻰ ﺑـﺎ ﻣـﺒـﺎرزات ﻣـﺮدم و در اﻋـﺘـﺮاض ﺑـﻪ ﻛـﺸـﺘـﺎر ﺧـﻴﺎﺑـﺎن ژاﻟـﻪ دﺳـﺖ ﺑﻪ «اﻋـﺘـﺼـﺎب خوراک» زد. ﺳـﺮانجام ﺑـﺎ ﭘﻴﺮوزى اﻧﻘﻼب ﺑﻬـﻤﻦ۵۷، در ﺳـﻮم آﺑـﺎن ﻣـﺎه ۱۳۵۷، ﺻﻔـﺮﺧـﺎن در ﻣـﻴﺎن اﻧـﺒـﻮه دﺳـﺘـﻪ ﻫـﺎى ﮔﻞ ﺑﻪ ﻫـﻤـﺮاه دﻳﮕﺮ زﻧﺪاﻧﻴﺎن ﺳﻴﺎﺳﻰ و ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎن ﺧﻠﻖ ﭘﻴﺮوزﻣﻨﺪ از زﻧﺪان آزاد شد.

ﺻـﻔــﺮﺧــﺎن در ﭘﻴﺎﻣــﻰ ﻛـﻪ ﭘﺲ از آزادى از زﻧــﺪان ﺑـﻪ ﻧــﺸــﺮﻳﻪ آرﻣــﺎن، ارﮔﺎن «ﺳـﺎزﻣـﺎن ﺟـﻮاﻧـﺎن و داﻧﺸـﺠﻮﻳﺎن دﻣـﻮﻛـﺮات اﻳﺮان» ﻛـﻪ از سوی ﺟـﻮاﻧـﺎن ﺗـﻮده اى و دﻳگر ﻧـﻴﺮوﻫـﺎى ﻣـﺘـﺮﻗـﻰ اﻧـﺘـﺸـﺎر ﻣـﻰ ﻳﺎﻓـﺖ و در دوران زندان ﺻـﻔـﺮﺧـﺎن ﻧﻘـﺶ کنشگرانه ای در ﻛـﺎرزار جهانی ﺑـﺮاى آزادى ﺻﻔـﺮﺧـﺎن به انجام رساند، ﻓـﺮﺳـﺘـﺎد و ﺿـﻤـﻦ اﻋـﻼم ﭘﺎﻳﺒـﻨـﺪى اﺳﺘـﻮار ﺧﻮد ﺑﻪ باورهایش از آن میان ﻧﻮشت:
«خوش به حالم ﻛﻪ ﺻﻤﻴﻤـﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺗﺒﺮﻳﻜﺎت ﺧـﻮد را ﺑـﻪ ﻧـﻮﻳﺴـﻨـﺪﮔﺎن و ﻛـﺎرﻛـﻨـﺎن اﻳﻦ ﻧـﺸـﺮﻳﻪ تقدیم نموده و ﻛـﺎﻣـﻴﺎﺑـﻰ شـﻤـﺎ را در اﻣﺮ ﺧـﺪﻣـﺖ ﺑﻪ ﺧﻠـﻖ قهـﺮﻣـﺎن اﻳﺮان و ﻛـﻤـﻚ ﺑـﻪ تحقق آرﻣـﺎن ﻫـﺎى ﻃـﺒـﻘـﻪ ﻛـﺎرﮔﺮ و ﻣـﺮدم زﺣـﻤـﺘـﻜـﺶ میهن مان آرزو ﻛـﻨـﻢ. ﻣـﻦ ﻛـﻪ تمام ﺟـﻮاﻧـﻰ ام را دوشادوش ﻣـﺒـﺎرزﻳﻦ راه رهایی زﺣـﻤـﺘـﻜﺸـــﺎن در صفــﻮف ﻓـﺮﻗـﻪ دموﻛـﺮات آذرﻳﺎﻳﺠــﺎن و ﺣــﺰب ﺗــﻮده اﻳﺮان ﮔﺬراﻧـﺪه ام ارزش ﻛـﺎر ﺑـﺰرگ شمارا ﺑﻪ ﺧـﻮﺑـﻰ درک ﻣـﻰ ﻛـﻨـﻢ و اﻃـﻤـﻴﻨـﺎن دارم ﻛـﻪ ﻛـﻮشـﺶ ﻫـﺎى شـﻤـﺎ ﺟـﺎى شاﻳﺴـﺘﻪ ﺧـﻮد را در پیکار نجات ﺑﺨـﺶ ﺧﻠـﻘـﻤـﺎن از ﻗـید خودکامگی و اﻣﭙﺮﻳﺎﻟــﻴﺴـﻢ و ﻧــﻴﺰ ﻛــﻮشـﺶ در ﺳــﺎﺧتن اﻳﺮاﻧــﻰ آزاد و آﺑــﺎد ﺧــﻮاﻫــﺪ ﻳﺎﻓـﺖ …» (ﺑـرگرفته از ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ آرﻣﺎن، دوره دوم شماره ١، ۱۶ اﺳﻔﻨﺪ ﻣاه ۱۳۵۷). رﻓـﻴﻖ ﺻـﻔـﺮ ﻗﻬـﺮﻣـﺎﻧـﻴﺎن در شـﺎﻧـﺰدهمین «پلنوم ﻛﻤـﻴﺘﻪ ﻣـﺮﻛﺰى ﺣـﺰب ﺗـﻮده ایران» بهﻋـﻀـﻮﻳﺖ ﻛﻤـﻴﺘﻪ ﻣـﺮﻛﺰى ﺣـﺰب ﺑـﺮﮔﺰﻳﺪه شد و ﺗـﺎ پایان زندگی ﺑـﺮ ﺳـﺮ آرﻣـانﻫــﺎ و باورهایش ﭘﺎﻳﺒﻨـــﺪ ﻣــﺎﻧــﺪ. درﮔﺬشـﺖ او اندوه بزرگی اﺳـﺖ ﺑــﺮاى ﻫـﻤـﻪ ی ﻣــﻴﻬـﻦ دوﺳـﺘــﺎن و آزادى ﺧـﻮاﻫـﺎن ﻛـﺸـﻮر ﻣـﺎ. ﺣـﺰب ﺗـﻮده اﻳﺮان، درﮔﺬشت رﻓـﻴﻖ ﺻـﻔـﺮ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧـﻴﺎن را ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺑـﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﺎن رﻓﻴﻖ ﺻﻔـﺮ و ﺑﻪ ﻫﻤﻪ رﻓﻘﺎى ﺗﻮده اى دلداری می دهد. نام و پیکار «صفر خان» در دفتر رزم های آزادیبخش میهن ما ماندگار است.

«نامه مردم شماره ۷۴۶»

 
پی نوشت:
این یادنامه از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. یاد صفر قهرمانیان یا آنگونه که دیگران با مهربانی و سپاس از پایداری اش، وی را می خواندند: «صفر خان»، فرزند برومند خلق آذربایجان و همه ی خلق های ایران، برای همیشه ماندگار خواهد بود.      ب. الف. بزرگمهر  ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!