«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ آذر ۲۱, جمعه

این الاغ است که معیارِ خودش را دارد

دهِ ما گاو و علفزارِ خودش را دارد
مردم خوب و بی‌آزار خودش را دارد

خبرِ راست و ناراست به‌هم مخلوط است
جارچی، شیوه ی اخبار خودش را دارد

وصل بودن به دو جا لازمه خوردن‌هاست
هر خری آخور و افسار خودش را دارد

اسب حیوانِ نجیبی‌ست؛ ولی کاش نبود!
این الاغ است که معیارِ خودش را دارد

آنکه می گفت به ما نان و چغندر بخورید
گلّه و غلّه و انبار خودش را دارد

سال ها بعد به ریشِ خودمان می خندیم
فعلا این ریش، خریدارِ خودش را دارد

خون شد از همهمه ی اَرّه به‌دستانِ حقیر
دلِ باغی که سپیدار خودش را دارد

تا زمانی که نفهمیم که باید فهمید
قصه ما، سرِ تکرار خودش را دارد

دوره ی غارنشینی بِسر آمد؛ اما
ده ما دغدغه ی غار خودش را دارد ...

شروین سلیمانی

برگرفته از «تلگرام»  ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!