«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۳, چهارشنبه

آهی که باید به مشتی گره کرده دگر شود ...

جان آدمی را به مفت گرفته و به شیوه ها و ترفندهای گوناگون، توده های مردم را به کشتن می دهند. پَرتورِ پیوست، «طاهر عچرش از جانباختگان آبان ماه ۱۳۹۸، کارگر ساختمانی، زاده ی سال ۱۳۷۰ خورشیدی و پدر فرزندی هفت ساله»*، تنها نمونه ای از بیشمار ایرانیان دادخواه دیگری است که خرموش های فرمانروا بر میهن مان، جانش را ستاندند و خانواده ای را بدبخت کردند. به چهره اش که می نگری، آه از نهادت برمی خیزد؛ آهی که باید به مشتی گره کرده دگر شده، یکبار برای همیشه دَمار از روزگار ستمگران و تبهکاران فرمانروا برآوَرَد ...

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر   سوم دی ماه ۱۳۹۹

* بنیاد داده ها برگرفته از «تلگرام» با ویرایش و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

زیرنویس تصویر:

طاهر عچرش از جانباختگان آبان ماه ۱۳۹۸، کارگر ساختمانی، زاده ی سال ۱۳۷۰ خورشیدی و پدر فرزندی هفت ساله

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!