هرچه به او گفتند، پشت فرمان بنشین تا عکس بگیریم به هر شوندی که نمی دانیم، ننشست.
ب. الف. بزرگمهر دهم دی ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/12/blog-post_551.html
* داستانکی از جاودانه عُبید زاکانی:
خواجه ای بر خواجه عزّالدین قوهر دوی سلام كرد و بایستاد.
خواجه یك دو نوبت گفت كه بنشین. نمی نشست. جلال ورامینی حاضر بود، گفت: من كیر خر
استاده دیده ام، كون خر استاده ندیده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر