«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ شهریور ۳, دوشنبه

همه چیز داشت بخوبی پیش می رفت ... ـ بازانتشار

ـ همه چیز داشت بخوبی پیش می رفت و ما داشتیم شتر را خر می کردیم و پوش لای پالانش می نهادیم. نمی دانم کجای آن نامه ی نابهنگام، شتر را برانگیخت! کینه ی شتر که از میان نمی رود؛ با گذشت زمان شاید بخواب برود؛ ولی هرگز فرونمی کاهد؛ همین بس که نیشتری به او بزنید تا کینه ی خُفته سر بلند کند؛ دیگر کسی جلودارش نیست و دوباره روز از نو، دندان قروچه و اینا از نو! می دانید که کینه ی شتر را اگر برانگیزید با جان خود بازی نموده اید. خدا بداد آن یک نفر که برای ارتباطات میان دو طرف مشخص شده بود، برسد! راستش ماجرا کمی هم به جنگ و ستیز خانگی دایی جان ناپلئون و آن کافر دوافروش می ماند؛ ولی آقا، جانِ هر که دوست دارید، پیش خودمان بماند ...

ـ گفتید، شتر را خر می کردیم؟ مگر می شود شتر را خر کرد؟!

ـ بله آقا! در این ولایت بحمدلله، هیچ کاری نشد ندارد! مگر سخنرانی نوروزی آقا را نشنیده اید که فرمودند:

«... در کشور ما استعدادها و ظرفیّت های بسیار گسترده‌ای وجود دارد که تاکنون از آنها استفاده نشده است؛ اگر استفاده بشود، وضعیّت کشور بمراتب پیش خواهد رفت و بهتر خواهد شد.» یک نمونه اش خود ما که با «لیست امید» به مجلس راه یافتیم؛ ولی نیامده، سرِ خر را کژ کردیم و «گروهبندی مستقلین ولایی» را به کمک تنی چند از هم اندیشان خودمان ساختیم که نه اصولگرا بود؛ نه اصلاح طلب و نه حتا اعتدالگرا و با این همه، چشمی به همه ی آن ها داشتیم و داریم. هنوز هم با آنکه برخی از آن ها چشم دیدن مان را ندارند، همه شان روی تخمِ چشم ما جای دارند! چه پرسش هایی در میان می گذارید؟! انگار شما در این ولایت زندگی نمی کنید ... بِلانسبت خودم و شما، وقتی در این ولایت، خر به مقامات عالیه می رسد و تاقچه بالا می گذارد، چرا نشود شتر را خر کرد؟ ولی آقا یادتان باشد که ما این تشبیهات را من باب مثال آوردیم و در مَثَل مناقشه نیست.

ب. الف. بزرگمهر   پنجم فروردین ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/03/blog-post_41.html 

زیرنویس تصویر:

«آیا صرف ملاقات آقای ذوالنور با آقای کروبی کافی است؟ حصر رفع شد؟ معتقدم نامه‌ای که آقای کروبی نوشت، حتما بخشی از آن ناشی از انتقال بیانات آقای ذوالنور است. متن آن نامه نشان می داد که ایشان تحریک شده است. موضوع رفع حصر داشت به خوبی پیش می‌رفت. یک نفر مشخص شده بود برای ارتباطات میان دو طرف. فقط و فقط یک نفر تا برود و وظیفه‌اش تا رفع کامل حصر انجام دهند. هم از طرف کمیته و هم از طرف بعضی از مجموعه‌ها، کارش هم خوب پیش رفته بود و تقریبا همه برای رفع حصر به نتیجه رسیده بودند اما ناگهان آن ملاقات انجام شد و همه چیز به هم ریخت.» برگرفته از «وعده صادق»  دوم فروردین ماه ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!