«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۱۹, یکشنبه

خُرّم آن گوز که ول کرده، کانادا برود! ـ بازانتشار


«چوخ بختیاری» "اصلاح طلب" است که تصویری از این کهنه پاسدار سپاه که گویا سال ها در کانادا پناه گرفته و برای وزارت در کابینه ی آخوند امنیتی به ایران فراخوانده شده، درج کرده و سروده ی زیبای زیر را بس نابجا و ناشایست در مورد این حضرت آقا بکار برده است:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد  

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
نه جانم! خُرّم آن گوز که ول کرده،  کانادا برود!

این گفته کم و بیش از همین آقاست:
«اگر استیضاح رای بیاورد، ول میکنم، می روم کانادا!»

تردید هم نداشته باشید مانند بسیاری از آنوری ها و اینوری ها در همان استیضاح، ملیت کانادایی* یا امریکایی یا اروپایی و جیبی پرپول به برکت «حاکمیت الله کرم» نیز دارد که می تواند چنین بگوید!

تازه، چنین گوساله ای را روی سر گرفته، حلوا حلوایش می کنند و نامش هم فرجی داناست؛ ببین آن نادان هایش چه هستند و از زیر کدام بُتّه درآمده اند؟!

از دید من، همه شان رویهم، چه اینکه دانای شان است و چه سایر نادان ها، کرم هایی پرخور در باغچه ی کوچک خدایند که خود خدا را هم به تنگ آورده اند: کرم های الله!

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ امرداد ماه ۱۳۹۳




* بهشت تازه کشف شده ی دزدان جهان؛ تازه به نسبت آن کهنه ها! وگرنه، آنچنان تازه هم نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!