«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۱۷, جمعه

خواست درنگ ناپذیر کارگران هفت تپه، خواست کمابیش همه ی کارگران ایران است

خواست درنگ ناپذیر کارگران هفت تپه، خواست کمابیش همه ی کارگران ایران است:
جلوگیری از روندِ ایران برباددهِ واگذاری کارخانه ها و ساختارهای زیربنایی اقتصادی کشور به «بخش خانمان براندازِ خصوصی» و بازگرداندن کارخانه های واگذار شده به این بخش به «بخش دولتی»!

«بخش خصوصی» به شوندهای گوناگون تاریخی، اقتصادی ـ اجتماعی و همپیوندی ریشه دار با کلان سرمایه داری امپریالیستی از سرشتی ملی برخوردار نبوده و نیست و به همین شوند، انباشته از دزدان و خورد و بردگَران ریز و درشت، پولشویان و کارچاق کن های کشورهای امپریالیستی و سایر کشورهاست. رژیم پوشالی انباشته از خرموش ها و خُمس و زکات بگیران شان، حتا چنانچه بخواهد از توان انجام چنان کارهایی برخوردار نیست و به همین شَوَند، برآوردن آن خواست درنگ ناپذیر و بسیاری خواست های همچنان برآورده نشده ی انقلاب شکست خورده ی بهمن ۱۳۵۷، تنها و تنها با سرنگونی این تبهکارترین رژیم تاریخ ایران در نخستین گام و پیگیری سیاستی ملی بر بنیاد خواست های توده های میلیونی مردم ایران، سمت و سویی درست می یابد. بر بنیادِ «سوسیالیسم دانشورانه»، چنان سمت و سویی جز با سمتگیری سوسیالیستی پیگیر که درکانون آن، طبقه کارگر روزبروز از نیرو و توانِ رهبری بیش تری برخوردار می شود به بار نخواهد نشست: راهی دشوار؛ ولی با چشم اندازی سزاوار پیمودن!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ امرداد ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!