«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ آذر ۲۲, دوشنبه

نه تنها من که این بچه ها و این خاک شما را نمی بخشیم ... ـ بازانتشار

نمی بخشمتان! به خدای یگانه و بی همتا که شما باور نمونه هایی چو من به او را هم گرفتید، نمی بخشمتان. به خاطر همین یک رقم دزدی بیست هزار میلیاردی که رقم ریزتان است که می شد با آن شکم گرسنگان این کشور نیمه جان را سیر کرد؛ می شد با آن برای بچه های بیگناهِ بی امکانات مدرسه ساخت، خانه ساخت، بیمارستان ساخت؛ می شد خرمشهر را آباد کرد؛ می شد با این پول خیلی کارها کرد ...

من جمهوری اسلامی را به خاطر تنها همین بیست هزار میلیارد نمی بخشم. تنها به خاطر همین بیست هزار میلیارد، نظام فرمانروا را ناشایست می دانم. جمهوری اسلامی که آن اندازه امکانات دارد، آن اندازه آگاهی دارد که به هنگام می تواند برای بی اهمیت ترین و بی آزار ترین ما جوانها، پرونده های پر و پیمان درست کند و بگیرد و ببندد و به دار آویزد، ولی در برابر این چپاولگری ها خاموش می ماند و به تماشا می نشیند که مردمش چگونه روز به روز تنگدست تر می شوند و این خاک چگونه از درد به خودش می پیچد.

نمی بخشمتان و اگر خدایی باشد و دادگری در کار باشد، من نه که نگاه این بچه ها شما را به ژرفای دوزخ خواهد کشید. به خاطر همین بیست هزار میلیارد که حق شان بود و بردند و خوردند و می دانیم که هیچگاه به کشور برنمی گردد و چند ماه دیگر فراموش می شود و متهمش تبرئه یا فراری؛ یا اگر برگردد هم کسان دیگری هستند برای بلعیدن این رقم های درشت ...

پول هایی که می شد کفش و جامه ی این بچه ها باشد؛ می شد آموزشگاه و خانه ی این بچه ها باشد؛ می شد آینده ی این بچه ها باشد؛ ولی شما گذاشتید، ببرند. شما که اجازه می دهید دزدها بشوند وکیل و وزیر مردم در حالی که آگاهید ...

نه تنها من که این بچه ها و این خاک شما را نمی بخشیم ... 

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ بخشی از آن را نیز پیراسته ام.    ب. الف. بزرگمهر

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/06/blog-post_63.html 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!