«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ دی ۷, سه‌شنبه

راست می گفتند که کارِ جهان به گوزی بند است ... ـ بازانتشار

برگرفته ای است از یک نویسنده که گفته است:
در روی زمین، هیچ چیز قطعی نیست و آرش چیزها با وزیدن بادی دگرگون می شود؛ و باد همواره می وزد؛ چه بدانید و چه ندانید! 

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب:    ب. الف. بزرگمهر 

نمی دانم چرا یاد پایان نامه ی دانشجوی عربی که به تازگی از دانشگاه الازهر مصر در زمینه ی شناخت و بازشناخت بادها دکترا گرفته می افتم که آن ها را به دو دسته ی کلی بخش نموده است:
الف. بادهای بدبو یا پرصدا که نیایش (نماز) را باطل می کنند؛ و
ب. بادهای بی بو و خاصیت یا یواشکی و بی صدا که به خاطر آن ها ناچار به دوباره نماز خواندن نیستی.

گویا آن دانشجو حدِّ شدت صدای بادهای مجاز را نیز بر پایه واحد پذیرفته شده ی جهانی آن: «دسی بل» اندازه گیری نموده است. با این همه، پژوهش وی از سوی گروه بزرگی از کسانی که آن ها را «بنیادگرایان اسلامی» می نامند، پذیرفته نشده است؛ زیرا از دید این گروه، هر بادی با هر چند و چونی، نماز را باطل می کند.

می بینید؟! راست می گفتند که کارِ جهان به گوزی بند است؛ درست بسان بادی که از شکمِ آن دخترک پرخور و خُل و چِل در هنگامه ی داستان سرایی پرشور «دایی جان ناپلئون» در یک مهمانی وزید و چنان آشوبی خانمان برانداز براه انداخت که بنیاد آن خانواده ی اشرافی منش را دگرگون نمود و همه چیز را به هم ریخت و راست می گوید آن نویسنده که این باد همواره می وزد؛ و ما چه بدانیم یا نه، درست در گردباد یکی از همین بادها گرفتار شده ایم که هوش از سرمان پرانده و خردمان را به زهر آغشته است. نمی دانم؛ ولی شاید یکی از دلیل های پذیرفته نشدن درخواست های مان از درگاه خداوند نیز همین باشد.

ب. الف. بزرگمهر    ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۴

http://www.behzadbozorgmehr.com/2015/04/blog-post_19.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!