«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ دی ۵, یکشنبه

اگر سراغ «آقا بیشعور» آمده بودند ...

در آغاز سراغ کمونیست‌ها آمدند.
خاموش ماند و لبخندی از سرِ خشنودی زد؛ چون کمونیست نبود.

پس از آن به سراغ سوسیالیست‌ها رفتند.
باز هم خاموش ماند و تنها سری به نشانه ی هر چه خواست خداست، جنباند؛ زیرا سوسیالیست هم نبود.

سپس سراغ یهودی‌ها آمدند.
این بار با آنکه باز هم خاموش ماند، آتشی در دلش شعله ور شد؛ فیلش یاد «سینما رکس» آبادان افتاد و پیپش را از نو چاق کرد؛ چون یهودی هم نبود.

آنگاه که سروقتِ خودِ «آقا بیشعور» آمدند،
فرمود: ما نسل اندر نسل، ضد کمونیست، ضد سوسیالیست و ضد یهود بوده ایم؛ ما خودمان ... الله اکبر! صیغه و اینا می خواهید، در خدمتیم!

با الهام از متن زیر

ب. الف. بزرگمهر پنجم دی ماه ۱۳۹۵

***

در آغاز سراغ کمونیست‌ها آمدند.
خاموش ماندم؛ چون کمونیست نبودم.

پس از آن به سراغ سوسیالیست‌ها رفتند.
خاموش ماندم؛ زیرا سوسیالیست هم نبودم.

سپس سراغ یهودی‌ها آمدند.
باز هم خاموش ماندم؛ چون یهودی هم نبودم.

آنگاه که سروقت خودم آمدند،
دیگر کسی نمانده بود که برآشوبد.  

«مارتین نیمولر»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!