«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اسفند ۱۸, دوشنبه

اگر و مگر

از من می خواهی
که جامه ی «کریستین‌دیور» بر تن کنم
و خود را به عطر شاهزاده ی موناکو عطرآگین سازم
و «دایره المعارف بریتانیکا» را از بَر کنم
و به موسیقی یوهان برامس
گوش فرا دهم
به شرط اینکه
همانند مادربزرگم بیاندیشم!

از من می خواهی که پژوهشگری
چون «مادام کوری» باشم
و رقاصه ای دیوانه در شب سال نو
چونان «لوکریس بورگیا»
بدین شرط که
حجابم را همچون عمه ام پاس دارم
و زنی عارف باشم چون «رابعه ی عدویه»؟!

غاده السمان

برگرفته از «تلگرام»   ۱۸ اسپند ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!