«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اسفند ۲۳, شنبه

آقا بیشعور می بینی؟! حتا قرآن هم نمی توانند بخوانند ...

آقا بیشعور می بینی؟! حتا قرآن هم نمی توانند بخوانند.* انشاء الله نمی خواهی سعید توسی را بفرستی قرآن و اینا یادشان بدهد؟

ب. الف. بزرگمهر  ۲۳ اسپند ماه ۱۳۹۹

* «... در علوم علاوه براینکه دانش را ارائه می‌دهیم، باید ذهن دانش آموز به گونه‌ای تربیت شود که کاوشگر، مشاهده‌گر و جستجوگر تربیت شود؛ اما این اتفاق نمی‌افتد.
...
هم‌اکنون، نقش معلم و نقش آموزش و پرورش در فرایند آموزش چندان جدی نیست؛ شاخص اقتصادی و اجتماعی خانواده‌ها بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان بسیار تاثیرگذار است؛ معنای آن این است که اگر شما خانواده بهتری از لحاظ اقتصادی و اجتماعی داشته باشید، وضعیت فرزندانتان بهتر است و این شرایط خوبی نیست. آموزش و پرورش نباید این شاخص را دوست داشته باشد؛ چون ادعای آموزش و پرورش در تمام کشورها این است که فرزندانتان را به ما بسپارید؛ ما فارغ از وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده به آنها آموزش می‌دهیم و خلأ را جبران می‌کنیم ...
...
یک دانش آموز حداقل سواد خواندن و نوشتن را باید بلد باشد و باید گفت هم‌اکنون برخی دانش آموزان به همین هم نمی‌رسند؛ یعنی تقریباً از هر سه دانش آموز، [یکی] (۳۰ درصد) اصلاً به حداقل توانایی‌های سواد نمی‌رسند و این فاجعه است.»

گزیده ای از گفته های مسعود کبیری، هموندِ «گروه علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورشِ» ولایت خرموش پرور، برگرفته از «بهار»  ۲۲ اسپند ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!