«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ فروردین ۸, یکشنبه

دِ بنال دیگه نفله! ـ بازپخشش

وزیر امور بیرونی روسیه، چندی پیش با اشاره به شیوه ی برخورد دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها به چالش های پدید آمده از آن میان، گفته بود:
«نخست، تحریم می‌کنند؛ سپس تحریم‌های بیشتری به انجام می رسانند و تنها پس از آن، در گفتگو را می گشایند۱ همین شیوه برخورد زورگویانه و چکشی که از دید من، در بازه زمانی درازتر، پیامدهای ناگوارتری برای سامانه ی امپریالیستی زمینگیر شده بویژه امپریالیست های «یانکی» بهمراه خواهد داشت و چون تیغی دولبه، تن و بدن خودشان را نیز خواهد بُرید با دیگر کشورها و از آن میان، رژیم موش های توسری خور اسلام پیشگان فرمانروا بر ایران در پیش گرفته شده و می شود؛ شیوه برخوردی افزون بر آنچه آمد، کوته بینانه و بی چشم انداز از دیدگاه سیاسی که پرداختن به آن، جُستار این یادداشت نیست.

گفته ی به نمک طنز آغشته ی لاوروف، گرچه از گوشه چشمی دیگر، شایان درنگ و بررسی است و هنگامیکه آن را خواندم، در کنارش یادداشتی کوتاه برای کاری برجای مانده از گذشته نگاشتم۲، مرا به یاد آن شوخی شاید نه چندان خوشایند کهنه انداخت:
مردکی غول پیکر و کلّه خر را به باغی بزرگ فراخواندند تا شیری زنجیر گسسته را بکُشد. به او شماری کنیزکان زیبا و دلربای خداوند آن باغ را نشان دادند و گفتند:
اگر آن شیر را بتوانی بکُشی، به اِذنِ خداوندمان می توانی یکی از این کنیزکان را برگزینی و بگایی.

مردک پذیرفت و پا به درون باغ نهاد. چندان بدرازا نکشید که لَه لَه زنان بازگشت و گفت:
قربانت گردم، شیر را گاییدم! حالا چه کسی را باید بکُشم؟

اینک با چشم پوشی بجا و نابجا بر برخی سویه های دیگر و آنچه در پشت پرده ی نمایش های روحوضی سیاسی از هر سو و در همه جا در جریان است، ماجرای لات بی سر و پای «یانکی» در جایگاه رییس مُشتی کلّه خر کوته بین تا اندازه ای به این شوخی زشت و زیبای کهنه می ماند؛ کله خری که درنمی یابد، هنگامی که گلوی دیگری را آنچنان سخت فشرده ای که راه دَم و بازدَمش را بسته و چهره اش به کبودی گراییده، چگونه می تواند گفتگو کند:
دِ بنال دیگه نفله!

ب. الف. بزرگمهر  سوم مهر ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/09/blog-post_30.html

پی نوشت:

۱ ـ گفته ی سرگئی لاوروف در حاشیه یک گردهمایی اقتصادی در شهر ولادی‌وستوک روسیه درباره ی شیوه ی برخورد دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها به چالش های پدید آمده میان دو کشور

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ تا جانت بالا بیاید مردک نادان! از تعهد اخلاقی سخن گفته بودی؛ یادت می آید؟

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!