«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ شهریور ۱۴, جمعه

جعفر عظیم زاده، چهره شناخته شده و دلسوز طبقه کارگر

جعفر یکی از رهبران جنبش کارگری در ایران است که تمام زندگیش را صرف هزینه هم طبقاتی هایش کرده است؛ از اعتصاب ۶۵ روزه سال ۹۵ گرفته با افتخار، اقتدار، جسارت ستودنیش همیشه به صورت نمادی از مقاومت، شجاعت جهت اتحاد و مبارزه برای افزایش دستمزد کارگران، حق طلبانه در برابر سرمایه داری و مدافعانش محکم و استوار ایستاده. بیش از دو دهه به طور مداوم با فعالیتهای گسترده اش در راه رفاه و آسایش زندگی کارگران مبارزه کرده که می توان به جمع آوری تومار ۴۰ هزار امضا و رسوا کردن برنامه های ضد کارگری «خانه کارگر» و «شوراهای اسلامی کار» اشاره کرد.

جعفر عظیم زاده هیچ وقت در برابر تعرض سرمایه داری نسبت به مطالبات بر حق کارگران ساکت نشده و نخواهد شد بلکه نسبت به هر گونه خواستهای مطالباتی کارگران حساسیت نشان داده و در برابر بی عدالتی و تعرض آشکار به سفره خالی کارگران واکنش نشان داده. جعفر عظیم زاده در بدترین وضعیت جسمی خود قرار گرفته که از روز یکشنبه ۲۶ امرداد ماه، جعفر عزیزمان را تحت عنوان تجویز پزشک بهداری اوین و انتقالش به بیمارستان از اوین خارج‌کرده و شبانه او را به زندان رجایی شهرکرج انتقال داده و به سلول انفرادی برده اند.

جعفر عظیم زاده، این مبارز خستگی ناپذیر به نشانه ی اعتراض به انتقالش و آدم ربایی نهادهای امنیتی، اکنون ده روز است که در سلول انفرادی اعتصاب غذا کرده است و پیامدهای جبران ناپذیری با توجه به بیماریهای قبلی از قرار بیماری های قلب، ریه، روده که نتیجه ی اعتصاب غذای ۶۵ روز دوره قبل در زندان می باشد، باید اکنون جعفر تحت مداوا قرار گیرد؛ اما او در حال اعتصاب می باشد؛ لذا به همین دلیل، جان جعفر عزیزمان‌ در خطر جدی است و چنین خطری جبران ناپذیر خواهد بود و هرگونه اتفاقی که جان جعفر را تهدید کند، مسوولیت جانش مستقیما با قوه قضایی و مسوولین زندان خواهد بود.

چرا بمحض اعتراض هر کارگر به وضعیت زندگی خود و هم طبقه ای هایش باید با چننین قساوتی با او برخورد شود؟ تاکی باید شاهد چنین بی عدالتی باشیم و دم نزنیم؟ این را بدانند که جعفر عظیم زاده تنها یک اسم و یک تشکل نیست؛ ایشان یک رهبر کارگری و یک چهره شناخته شده در دل طبقه کارگر ایران است و هر اتفاقی جعفر عظیم زاده را تهدید کند، ما ساکت نخواهیم شد.

جلیل رحمانی، کارگر ساختمانی

برگرفته از تارنگاشت «اتحادیه آزاد کارگران ایران»  پنجم شهریور ماه ۱۳۹۹


این نوشتار بویژه در نشانه گذاری ها تا اندازه ای ویرایش شده است. تصویر پیوست نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!