«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ شهریور ۱۴, جمعه

تو بمیری، وزیر انرژی شان را چنان ضربه فنی کردم ... ـ بازانتشار

علی اکبر صالحی:
به جان تو وزیر انرژی شان را چنان ضربه فنی کردم که نای نُطُق کشیدن نداشت. با پیشنهاد فنی که دادم، مثل بز مانده بود، برّ و برّ نگاه می کرد!

حسن آقا (با خنده ای به نشانه ی: خر خودتی!)»:
عجب! کاش از اول تو را فرستاده بودیم، بن بست را باز کنی! خوب! حالا پیشنهاد فنی ات چی بود؟

علی اکبر صالحی:
جزئیاتش را نمی توانم بگویم ...

حسن آقا:
ما خودمان یک عمر مردم را سیاه کرده ایم. حالا تو می خواهی ما را سیاه کنی؟! 

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۳


***

علی اکبر صالحی:
«ما در مذاکرات فنی با نوعی بن بست مواجه بودیم و تشخیص مقامات بالاتر نظام بر این بود که بنده شخصا در مذاکرات حضور یابم و در جزییات مسایل نیز با بالاترین مقام طرف مقابل که وزیر انرژی امریکاست وارد گفت و گو شوم  ... در موضوعات مربوط به غنی سازی و رآکتور اراک قدم های بسیار خوبی برداشتیم و توانستیم دغدغه ها و نگرانی های ساختگی آنان را با پیشنهاد فنی که ارایه کردیم برطرف کنیم ... رییس سازمان انرژی اتمی با بیان اینکه نمی تواند جزییات این مذاکرات را بیان کند، افزود: در این مذاکرات درباره غنی سازی رآکتور تحقیقاتی اراک، موضوع تحقیق و توسعه، موضوع فردو و برخی مسائل کوچک تر گفت و گو کردیم.»

«ایرنا»    ۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!