«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۶, جمعه

قرار بود این ولایت را شترباران کنیم ...

ـ شما که می دانستی تندآب های بزرگ در راه است ...۱

ـ بله! مگر شما نمی دانستی؟ همه ی «نظام» می دانست و هواشناسی کشوری نیز با همه ی کمبودهای فنی خود از دو هفته پیش از آغاز تندآب ها هشدار داده بود. خوب! بحمدلله کوچه ای نیز به نام خودت در جایی نامگذاری نشده که خود را به آن راه بزنی! مگر سیاست کلی نظام از میان برداشتن کشاورزی و در کنار آن، نابودی صنایع کشور، جز صنایع کلیدی نفت و گاز و برخی کانی های گرانبها نیست؟۲ مگر به همین شوندها کشت و کار فرامرزی را در همه ی کشورهای پیرامون ایران از افغانستان و عراق گرفته تا تاجیکستان و قزاقستان و حتا تاتارستان که بتازگی گفتگو با این یک را آغاز نموده ایم، سر و سامان نداده ایم؟۳ مگر الگوی سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی که  از سال ها پیش برگزیده ایم و شعار «ایران را سراسر شترباران می کنیم»۴ در دل آن می گنجد به پیروی از الگوی سیاسی و اجتماعی کشور همچشم مان: عربستان نیست؟ مگر این رهنمود را آن یار غمخوار و استاد گرانمایه ی از دست رفته۵ با پیش کشیدن برتری خودی ها بر ناخودی ها در همه ی زمینه ها با بر زبان راندن گفته هایی در این مایه که «همان چند تنی که بر جای می مانند و احکام خدا را بگوش می گیرند، ما را بس است ...»،۶ سال ها پیش در یکی از نیایش های آدینه یادآور نشده بود؟ مگر نمی خواهیم انشاء الله از شرّ (آزار رسانی) کارگر و کشاورز آسوده شده از فشارشان کم کنیم؟

خوب! هر کس آگاه نباشد، شما برادر که نیک آگاهی؛ خودمان بودیم که نگذاشتیم آب در حال افزایش پشت بندها باز شود؛ حتا سخن از بهنگام و نابهنگام نیز نیست؛ زیرا پس از بارش های تندآب آسا و بالا آمدن آب پشت سدها، بیم شکسته شدن برخی از بندهای نااستوارتر را نیز بجان خریدیم؛ بگونه ای که آب از برخی از آن بندها سرریز شد. عوام النّاس که انشاء الله خدا نابودشان کند که کور نیستند؛ جان به جان شان کنی، این یکی را که دیگر نمی توانند به پای نابخردی ما یا برادر گرانمایه: جناب آقای اردکانیان بنهند. ما می بایستی هرگونه شده، الگوی سیاسی و اجتماعی خود را پی می گرفتیم و گرفتیم؛ چه باک که شمار بسیاری از عوام النّاس را تندآب همراه با جُل و پلاس شان برد! به درک اسفل السافلین که کشت و کارشان نابود شد. ما همین را می خواستیم. خودمان بودیم که برای پاسداری از حوضه های نفتی که آرمان و جان و ناموس و بی ناموسی مان به آن بند است و اگر آسیب می دیدند، ناخشنودی خداوندان سرمایه ی جهان را نیز در پی می داشت، نگذاشتیم ذره ای آب به حوضه های اصلی «هورالعظیم» رخنه کند۷ و تنها پس از فروکش کردن آب، چند خبرنگار به آنجا راه دادیم تا از تالاب های کوچک اندکی آبگرفته فیلمبرداری کنند و گند و گه بالا آمده که لو رفته بود را کمی هم شده، ماسمالی کنند. به ما بند کرده بودند که چرا «ستاد بحران» در وزارت نفت کالبد نیافته است؛ خوب! آنجا تندآب و بحرانی در کار نبود؛ ستاد برای چه؟! برادر گرانقدر و پاکدامن مان، جناب آقای نامدار زنگنه نیز ناچار به فرمایشاتی شدند و از آن میان، اشاره کردند که «دور تا دور همه تاسیسات نفتی ما در تالاب هورالعظیم آب است و جایی وجود ندارد که بدون آب باشد ... هیچ انسان باشرافتی برای تولید چند هزار بشکه نفت به دنبال آن نخواهد بود تا به مردم خسارتی وارد شود.»۸ درست هم گفته اند؛ زیرا دور تا دور و نه آنچنان نزدیک که خدای ناکرده زیانی به ساختارهای نفتی برسد، همه جا آب است. آنچه درباره ی «انسان باشرافت» نیز فرموده اند، براستی اشک به چشم آدم می آورد.

با همه ی این ها، آنچه ما به پندار نمی آوردیم، بارش این همه باران و جبران چهل سال، دور از جان تو برادر تازی، پدرسوختگی های مان بود. گویی خدا فرشته ی باران سازش را به این ولایت بخت برگشته رهسپار نمود و گفت:
«برو ”شاشائیل“!۹  ما این ولایت را پاک فراموش نموده بودیم. برو بارانی ببار تا سیراب شوند ...»۱۰ و از حق نگذریم، شاشائیل هم سنگ تمام گذاشت و همه ی آنچه رشته نموده بودیم را پنبه نمود:
قرار بود این ولایت را شترباران کنیم و عوام النّاس بی آب و نان مانده را باز هم بیش تر و گسترده تر به چهار گوشه ی جهان بتارانیم؛ ولی بجای آن، باران شتری از آسمان هفتم دشت کردیم.

اینک، تو چه می خواهی برادر؟! آن آقا در آن بالا کم بود که همیشه دنبال کسی می گردد تا کاسه کوزه ها را بر سرش خرد کند، تو هم پا در جای پای وی نهاده و دنبال بز بلاگیر می گردی؟!

ب. الف. بزرگمهر  ششم اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

پی نوشت:

۱ ـ «مطابق اظهارات جمعی از کارشناسان و بر اساس برخی اطلاعات واصله، بروز پدیده ابر بارش و ابر سیل، حداقل از دی ماه سال ۱۳۹۷ برای کارشناسان محرز بوده است و مطابق اخبار واصله، خطر وقوع سیل در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۹۷ توسط مقامات امنیتی به صورت کتبی به مقامات ارشد دولتی از جمله، وزارت نیرو هشدار داده شده است؛ لیکن وزارت نیرو تمهیدی جهت آمادگی برای مواجهه با سیل به عمل نیاورده است و حداقل اینکه نسبت به تخلیه سدها، اقدام به هنگام انجام نداده است.»

از نامه ی محمد دهقان، دستیار رییس «گروهبندی (فراکسیون) نمایندگان ولایی مجلس [فرمایشی!]»، برگرفته از گزارش «مقامات امنیتی وقوع سیل را بهمن۹۷ به وزارت نیرو هشدار داده بودند»، «خبرگزاری مهر»  پنجم اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

۲ ـ وضعیت زندگی کارگران، زحمتکشان و حتا بخش هایی از کارمندان و بازنشستگان فرودست در میهن ما روز بروز بدتر و بدتر می شود. توده های گسترده ای از مردم، نمی توانند کمترین و بنیادی ترین نیازمندیهای یک زندگی «بخور و نمیر» را فراهم کنند و چرخ زندگی شان نمی چرخد. پیش تر، آنگونه که زبانزدی توده ای می گوید: «به مرگ می گرفتند، تا به تَب راضی کنند». اکنون حتا این زبانزد، کاربرد خود را درباره توده ی کار و زحمت از دست داده است. حاکمیت مهرپرور بازرگانان و داد وستدگران درون و برون ایران، چنان گلوی آنها را می فشارد و لقمه نانشان را بریده است که براستی باید گفت: «به مرگ گرفته اند که نابود کنند».

برگرفته از نوشتار «به مرگ گرفته اند که نابود کنند!»، ب. الف. بزرگمهر ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹

۳ ـ «کاری که ما در گذشته کردیم به دنبال تامین آب بیشتر رفته و رو آوردیم به منابع آب زیرزمینی و از آن ها استفاده کردیم و بر بحث مدیریت مصرف آب وقت نگذاشته و سرمایه گذاری نکردیم و الان که با کاهش ذخایر زیرزمینی مواجه شدیم، هنوز از حوزه تامین آب صحبت می کنیم و بحث دیپلماسی آب را مطرح کرده و اینکه از خارج آب بیاوریم و وزارتخارجه آب بیاورد. باید ببینیم مشکل آب چگونه حل می شود و به دنبال مدیریت مصرف آب باشیم. ما در پی تامین منابع آب هستیم در حالی که میزان زیادی از آب هدر می رود. در قدم اول باید تکلیفمان را روشن کنیم که چقدر به دیپلماسی مربوط می شود و نحوه مصرف آب تصحیح شود. » برگرفته از گزارش «مذاکره با همسایگان درباره مدیریت منابع آبی مشترک/غرب آسیا به سمت خشکسالی کامل پیش می‌رود»، «خبروان»، هشتم اسپند ماه ۱۳۹۶

«مقوله دیگری که در بحث دیپلماسی آب مطرح است، بحث کشت فراسرزمینی است. ما کالاهایی که نیاز به آب زیاد دارد را به کشورهایی ببریم که آب زیادی دارند؛ آنجا زمین هایی را در اختیار بگیریم و با استفاده از آب آنجا تولید کنیم. در این زمینه وزارت خارجه کار زیادی کرده، الان با حدود ١١ کشور توافق داریم که کشت فراسرزمینی کنیم و وزارت خارجه موفق شده، زمین هایی را در اختیار بگیرد؛ هکتارها زمین، ولی متاسفانه هیچکدام به بهره برداری نرسیده و هماهنگی داخلی نبوده یا نشده و بهرحال نهادهایی که این زمینها را در اختیار گرفتند، نتوانستند استفاده کامل را کرده و کالای لازم را تولید کنند ...» برگرفته از گزارش «مذاکره با همسایگان درباره مدیریت منابع آبی مشترک/غرب آسیا به سمت خشکسالی کامل پیش می‌رود»، «خبروان»، هشتم اسپند ماه ۱۳۹۶

هر دو برگرفته، یاد شده در نوشتار «به نام آب، به کام امپریالیسم و مزدورانش!»، ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ فروردین ماه ۱۳۹۷  

۴ ـ برگرفته از نوشتار «خدا جای دیگر عوض شان بدهد، انشاء الله!»، ب. الف. بزرگمهر   هشتم مهر ماه ۱۳۹۵

۵ ـ گفته هایی با همین درونمایه، ولی بگونه ای دیگر، سال ها پیش در «نیایش آدینه» (نماز جمعه) ی تهران به امامتِ (چه واژه ی ریشخندآمیزی!)  از دید من، پلیدترین آخوند تاریخ ایران: «اُم الفساد والمفسدین» اکبر نوقی بهرمانی با نام ساختگی «هاشمی رفسنجانی» با برآشفتگی بر زبان کژدم گزیده ی آن گوربگورشده ی ایران بربادده رانده شد. زمینه ی چنان گفته هایی بگمانم در هماوندی با پوشش زنان بود؛ ولی درست به یاد نمی آورم؛ آنچه به یاد دارم و همچنان پس از سال ها در گوشم زنگ می زند، همچنین گفته های وی با درونمایه ای به این ترتیب بود:
ما که به این همه آدم نیاز نداریم ... همین یک میلیون، دو میلیون حزب الهی (اشاره ای دروغین و سرتاپا فریبکارانه به بسیجی ها و پاسداران) برای ما کافی است ...

چندین سال پیش به مناسبتی دیگر، هرچه دنبال آن جان ننه اش «خطبه» های ان روز گشتم، نیافتم. شاید خود رژیم سگ مذهب، بسان بسیاری موردهای آبروبرنده ی دیگر، آن را نیز زدوده است.

۶ ـ برگرفته از نوشتار «خدا جای دیگر عوض شان بدهد، انشاء الله!»، ب. الف. بزرگمهر  هشتم مهر ماه ۱۳۹۵

۷ ـ «نفت نیوز» نوشت: در بخش ایرانی هورالعظیم بیش از ٢۵٠ حلقه چاه نفتی از میدان های «آزادگان شمالی و جنوبی» و ... هست که در شرایط کنونی در چنگ تندآب رودخانه کرخه قرار گرفته‌اند ... شوربختانه با گذشت ٢٠ روز از وضعیت اضطراری در سرزمین نفت و آواره شدن کم و بیش ۵٠٠ هزار تن از انبوه مردم شهرها و روستاهای خوزستان، هنوز «ستاد بحران» در «وزارت نفت» کالبد نیافته و شخصِ مهندس زنگنه، هیچگونه بازدیدی از منطقه های بحران زده ی صنعت نفت جنوب نداشتند. این در حالی است که همزمان با بلای [دامنگیر] مردم ایران در این روزها، وی نخستین روز کاری خود را در روز شنبه ١٧ فروردین ماه ۱۳۹۸ به عید دیدنی و شادباش و روبوسی با مدیران اختصاص دادند!

برگرفته از «نفت نیوز» و بازانتشار در «عصر جنوب» ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۸  (با ویرایش، پارسی و گزیده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

«وزارت نفت از آغاز عملیات اکتشافات و حفاری نفت، هور العظیم را به پنج مخزن تبدیل کرد که مخازن یک و دو اندک آبی دارند؛ اما مخازن سه، چهار و پنج، خشک هستند ... با وقوع سیل، مردم متضرر شدند و زیرساخت‌های شهرها و روستاها آسیب دید؛ اما برای احیاء تالاب‌های هورالعظیم و شادگان، نعمت بود که مقاومت نفتی‌ها مانع از دادن حق‌آبه هور شد ... در سال‌های گذشته هنگامی که مطالبه رهاسازی آب به سمت هور العظیم مطرح می‌شد، استدلال وزارت نفت برای عدم رهاسازی آب، کمبود ذخایر پشت سد کرخه بود ... وزارت نفت معتقد بود این مساله به آنها ربطی ندارد و با پُر شدن مخازن مشکل ندارند و این وزارت نیرو است که باید آب را رها سازی کند ... زمانی که حکم دادستانی شهرستان هویزه در رابطه با دادن حق‌آبه هور العظیم صادر شد، نفتی‌ها شش روز مهلت خواستند تا تاسیسات خود را جمع کنند. پس اتمام مهلت شش روزه، نفتی‌ها دریچه‌های ”دایک“ (همان «بند» بزبان پارسی) مرزی را به سمت بخش عراقی باز کرده و با این ترفند تمام آب به سمت بخش عراقی هور هدایت شد. نماینده نفت برای این اقدام، خود را به عنوان نماینده دادستان به مرزبانی معرفی کرده بود که دادستان پس از اطلاع از این قضیه، حکم بازداشت او را صادر کرد که سپس با دخالت استاندار آزاد شد ... با این رویه تمام آب هور به سمت عراق در حال تخلیه است؛ قطعاً چند روز دیگر که باران و سیلاب تمام می‌شود و وضعیت هور همانند گذشته خواهد شد.

گزیده ای از گفته های نماینده مردم دشت‌آزادگان و هویزه در مجلس فرمایشی در گفتگو با با خبرنگار «خبرگزاری فارس» در اهواز  ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۸

۸ ـ «از روز اولی که خوزستان گرفتار سیلاب شد، تاکید کردم که همه امکانات مجموعه وزارت نفت در خدمت کاهش آسیب ها و دردهای مردم باشد و در این زمینه از روز گذشته نیز نماینده ای را به استان فرستاده ام تا پیگیر اقدامات وزارت نفت در استان خوزستان باشد. اینکه گاز تداوم داشته باشد یا سوخت مایع به مردم برسد و جریان نفت خام برای سوخت رسانی ادامه باشد، دارای اهمیت بسیاری است و تا به اینجا و با تایید استاندار خوزستان همه شرکت های تابع وزارت نفت کارهای خوبی را در راستای خدمت رسانی به مردم انجام داده اند ... دور تا دور همه تاسیسات نفتی ما در تالاب هورالعظیم آب است و جایی وجود ندارد که بدون آب باشد ... هیچ انسان با شرافتی برای تولید چند هزار بشکه نفت به دنبال آن نخواهد بود تا به مردم خسارتی وارد شود. ما حتی بر روی مسایل زیست محیطی نیز حساسیت داریم تا از این نظر نیز مشکلاتی برای محیط زیست به وجود نیاید؛ زیرا مردم قرار است پس از سیلاب نیز در مناطق هورالعظیم زندگی کنند.» گزیده ای از گفته های سر تا پا دروغِ کلان دزد نامدار زنگوله پای حرامزاده ای به نام بیژن زنگنه، تمرگیده در جایگاه وزیر نفت رژیم خرموش های اسلام پیشه  برگرفته از «آفتاب»  ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۸

۹ ـ فرشته ای تا چندی پیش ناشناخته در درگاه الله برای باران سازی؛ برگرفته از نوشتار زیر:
«خط قرمز آقا»، هر بار تنگ تر و تنگ تر می شود!، ب. الف. بزرگمهر  چهارم آذر ماه ۱۳۹۳

۱۰ ـ برگرفته از یادداشت «نگفتم برو نقشه ی ایران بساز»، ب. الف. بزرگمهر    ۲۲ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!