«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۲۱, چهارشنبه

پیش خودمان بماند؛ بچه ننه ای نُنُر و لجباز بیش نیست

ـ خوش آمدی! همسر شما غمگین و افسرده بدیده می آید؛ چیزی پیش آمده یا شاید از بودن در میان ما خرسند نیست که مانند برخی بچه های گوشه گیر خود را تنها و بیکس و کار می بیند؟ راستی! چه چیز چشمگیری در این تلخک رسانه ای دیدی که وی را به همسری پذیرفتی؟ کنجکاویم را می بخشی؛ می دانی که این یک دورهمی دوستانه است و من هم سیاست باز نیستم ...

ـ نه! خواهش می کنم؛ پاسخ آن در پرسش خود شما نهفته است. از همان تلخک بازی ها و گوشه زدن ها به این یا آن سیاست باز روز خوشم آمد که همسرش شدم ... پیش خودمان بماند؛ بچه ننه ای نُنُر و لجباز بیش نیست. من بیش تر نخشی مادرانه برایش دارم و بجای اینکه او مرا نوازش کند، من ناچارم هر از گاهی نازش را بکشم تا آرام شود؛ ولی می بینید که سردمداران شما نیز از وی خوش شان آمده و او را آدمی سودمند یافته اند. شاید بد نبود که این پرسش را با همسرتان و آن های دیگر در میان می نهادی ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!