«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۲۴, شنبه

آیا دیگر کلاه سرشان نخواهد رفت؟

پرتوری چشمگیر از مردک دوروی ترک که دست گدایی دولت پوشالی اش بسوی این و آن همواره دراز است و از کم تر کشوری است که پولی تیغ نزده باشد با دستی دراز شده بسوی کسی که قرار بود دیگر سرش کلاه نرود۱، ولی باز هم کلاه رفته است و همین ترک فرومایه، هم در زمینه سازی رشته گفتگوهایی میان دولت پوشالی اوکراین با روسیه در استانبول که پیش و بیش از هر چیز دیگر، خرید زمان برای آن رژیم دست نشانده و سر تا پا گوش بفرمان «یانکی» ها بود، نخشی پلید بسود آنچه بگونه ای ریشخندآمیز «جامعه جهانی» نام گرفته بر دوش داشت و کلاه گشادی بر سر «پوتین» و دستگاه دیوانسالاری روسیه نهاد و هم در پیِ آن، راه فروش گندمه (غَلِّه) بسیار ارزان بهای روسی و اوکراینی بسوی اروپای باختری را با این بهانه که گویا برای مردم گرسنه ی آفریکایی است، باز نگه داشت و از کنار آن، سرمایه ای خوب برای بر پا نگاه داشتن خیمه ی اختساد لرزان و بیمار ترکیه دست و پا کرد.

آیا آن دَم و دستگاهِ انباشته از مشتی دیوانسالار خشک مغز روسی و در کنارشان انبوه روشنفکران «پاسیفست» زِرزِرو در پهنه های گوناگون دانشگاهی و رسانه ای که دستی در کاسه ی آش دیوانسالاران نیز دارند،۲ دیگر کلاه سرشان نخواهد رفت؟ همه ی نمودها و نشانه ها و نیز هستینگی رخدادهایی چون آنچه با سرآشپز پیشین: «پریگوژین» رفت، گواه آن است که باز هم فریب خواهند خورد؛ پدیده ای بسیار بیم برانگیز در روز و روزگاری که باید هر آن چشم براه «بارباروسایی از سپهر پیرامون زمین»۳ بود.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۲

پی نوشت:

۱ ـ «امروز یک نگاه به نخشه بس است تا ببینیم چگونه کشورهای باختری به نویدهای خود درباره ی جلوگیری از سمتگیری ꞌناتوꞌ به ꞌباخترꞌ رفتار کرده اند. آنها بسادگی ما را فریب دادند. ما پنج خیز از گسترش ꞌناتوꞌ را یکی پس از دیگری دریافت کردیم.»

بر زبان آوریِ (اعتراف) از سرِ راستیِ «ولادیمیر پوتین»، برگرفته از «اسپوتنیک»  سوم اسپند ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ دیدگاه کاراگانوف بر بنیاد آزمون های تاریخی استوار بوده و بگونه ای سنجش ناپذیر با ستیزه های روشنفکرانه ی آشتی جویی های «پاسیفیستی» (همزیستی آشتی آمیز ناکجاآبادی/ همزیستی آشتی آمیز بی سمت و سو)، تنها پیشنهاد سازنده برای پاسداری از روسیه و جهان هستی است.
...
دیدید که «بارباروسای هیتلر» به بهای جان میلیون ها تن از بهترین فرزندان «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» انجامید؛ ولی سرشت طبقاتی تان می گذارد درست بیندیشید و دستکم این هستینگی را بدیده بگیرید که این بار چنان بختی در کار نخواهد بود. هر سو که در نخستین کوبش مرگبار و سهمناک کامیاب شود، پیروز میدان خواهد بود.

برگرفته از پی نویشت نوشتاری که نمی دانم بخت نوشتن آن را بگونه ای که دستکم به برجسته ترین نکته ها اشاره شده باشد را خواهم داشت یا نه.  ب. الف. بزرگمهر   ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۲

۳ ـ یورش برق آسای نزدیک به چهار میلیون نیروی نظامی بسیار خوب ساز و برگ یافته زیر رهبری «آلمان نازی» به «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» در تابستان ۱۹۴۱با زیر پا نهادن تبهکارانه ی قرارداد بسته شده با نخستین کشور کارگران و زحمتکشان جهان، بی هیچ فراخوان جنگی از پیش و کشت و کشتار و نابودی همه سویه ای که دامنه و درنده خویی آن، در تاریخ آدمی دیده نشده است!

برگرفته از پی نوشت یادداشت «شما چشم دیدن فروش پفک نمکی و چیپس و اینا را هم ندارید؟!»، ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۷

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/02/blog-post_10.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!