«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۲۱, چهارشنبه

آنچه جمهوری اسلامی هرگز درنیافت ...

امروز برای اجرای حکم یکسال حبس به زندان اوین رفتم. این واقعیت که ایران آبستن قیام‌های قریب الوقوع در اعتراض به افزایش و گسترش فقر بی سابقه و شدت فشارهای اجتماعی بر مردم خواهد بود ،چنان عینی و غیر قابل انکار است که مقام‌های حکومتی را ناچار به اذعان آنچه پیش روی نظام است، نموده و نهادهای امنیتی را به دستپاچگی برای پرونده سازی‌های پوچ و مذبوحانه برای فعالان سیاسی به امید ارعاب و ساکت کردن هر معترضی.

آنچه ج. ا. هرگز نفهمید، شدنی نیست؛ نه اجرای فَلّه‌ای احکام چند معترض و نه انفرادی های رفقا و عزیزان مان در بندهای امنیتی و نه صدها ساعت شکنجه روانی برای اعتراف گیری، هیچکدام نمی تواند ج. ا. را از سرنوشت محتومش:سرنگونی، رهایی بخشد.

ایمان «ما» به تحقق رهایی، آزادی و برابری، هزاران بار پر زور تر از گلوله‌های سربی است.

امروز رفتم تا در کنار خواهران آزاد‌ه‌ام در بند، رویای آزادی را ببافم تا به تار و پودش رنگ عمل بپاشم.

آنجایی می روم که هوایش پر از بوی نسرین است و نیلوفر؛ شب هایش ناهید در آسمان دلبری می کند. دل های مان شوق بهار دارد و هر سپیده‌ میخوانم:

ای شادی، ای شادی، آزادی

روزی که تو بازآیی با این دل غم پرورد

من با تو چه خواهم کرد

عسل محمدی

برگرفته از «تلگرام»   ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲

برنام را از بوم برگرفته ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!