«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ مرداد ۱, یکشنبه

الف بچه! این چه گهی بود خوردی؟

الف بچه! این چه گهی بود خوردی؟ دست همه مان را گذاشتی تو حنا! تا همین چندی پیش از درآمدهای هنگفت «باهماد اروپا» چیزی هم دست ما را می گرفت و می توانستیم به اختساد وامانده مان رنگ و روغنی بزنیم؛ ولی اینک آن ها نیز به پیروی از سردمدارشان در آمریکا به ما فشار می آورند تا جای ترا پر کنیم. بدین سان، هر چه خورده بودیم را از دماغ مان درمی آورند و ناچاریم در همراهی با آن ها گاهی گنده گوزی های ضد روسی از خود در کنیم؛ ولی مگر روس ها از ما می ترسند؟ می ترسم به سرنوشت تو که دیگر مهره ای سوخته بیش نیستی و دیر یا زود دور انداخته می شوی، دچار شوم.

از زبان آن پفیوز لهستانی:  ب. الف. بزرگمهر  یکم امرداد ماه ۱۴۰۲

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!