«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۲۰, سه‌شنبه

با دستواره ی دست مان شما دزدان را از ایران بیرون خواهیم راند

می خواهید کاری کنید که چنانچه زنده از زندان بیرون بیاییم، پیرزن ها و پیرمردهای از کار افتاده ای «راضی به رضای الله» از آب در آمده باشیم که «توکل به خدا» از زبان شان نمی افتد و به همه چیز گردن می نهند؟ کور خوانده اید! در آن هنگام نیز چنانچه دست مان برسد با دستواره ی (چوبدست، عصا) دست مان شما دزدان را از ایران بیرون خواهیم راند.

از زبان این دختر گل ایران:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۲

سپیده قلیان، شهروندِ کنشگر (فعال مدنی)‌ زندانی به دو سال زندان، خودداری از (منع) هموندی (عضویت) در گروه‌های سیاسی ـ هازمانی (اجتماعی)، بکارگیری (استفاده از) تلفن هوشمند و زیستن (اقامت) در تهران و استان‌های همسایه بدرازای (به مدت) دو سال دادباخته (محکوم) شده است. او اسپند ماه گذشته، پس از آزادی، در برابر زندان در رویارویی با (علیه) رهبری [بخوان: «کیر خر نظامِ خرموش پرور»] آرنگ سر داد (شعار داد) و بیدرنگ (بلافاصله) بازداشت شد.

برگرفته از «تلگرام»   ۲۰ تیر ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!