«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ مهر ۱۴, یکشنبه

تنها همین بس که نام های تازه را جای نام های کهنه نشاند ... ـ بازانتشار

... و بجای «آبروی دولت»، «آبروی رژیم» نوشت

ب. الف. بزرگمهر   پنجم تیر ماه ۱۳۹۷


***

آبروی دولت

دولت به ریش زرد «ظهیر» آبرو گرفت
کَنّاس را بیار که کابینه بو گرفت

بعد از دو سال، خواست «تَدَیُّن» کند نماز
با فاضلابِ حوض سفارت، وضو گرفت

نازم به «رهنما» که «تَدَیُّن» کشید رنج:
در پیشگاه اجنبی و مزد او گرفت

«حلّاج» پنبه زن، وطن خویش را فروخت
با پول آن، دو دست لحاف و پتو گرفت

آری شکم: عزیزتر از مملکت بود
«حلاج» را که مُلک بداد و لبو گرفت

دستت رسد اگر تو، بکن قطع بی درنگ:
دستی که دوستانه، دو دستِ عدو گرفت

می خواست حق خلق «…» خورد بزور
رو شکر کن که لقمهِ ملت گلو گرفت!

طوری نموده بود به جمهوریت نعوظ
گویی پسرعموست که دخترعمو گرفت

نفرین به «لیدرِ» سوسیالیست باد کو
دنبالِ این سیاستِ بی آبرو گرفت

عاقل طباطبایی کور است کو به مکر
با هر طرف بساخت که مزد از سه سو گرفت

گَه «اعتدال» و گَه رادیکال، گاه سوسیال
بدتر از آن زنیست که هفتاد شو گرفت

خلق گویند در خزانه، نماندست یک فلوس
ما را هزار خنده از این گفتگو گرفت

این پولها چه می کند؟ آن دولتی که باج
از لوله هنگ مسجد ملا عمو گرفت

می خواست «رهنما» بخورد حِصِّه ی «صبا»
آن حُقّه باز، معرکه با های و هو گرفت

«گلشن» به مثل گفت که عباس دوس کیست
برجست و زود، آینه اش رو به رو گرفت

از بس که وام خواست «تَدَیُّن» ز زید و عمر
دیگر به وام خوردن بی ربط، خو گرفت

مستی حرام باد به میخانه کاندر او
عارف غُرابه کش شد و «دشتی» سبو گرفت

زنده یاد میرزاده عشقی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!