«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آبان ۱, چهارشنبه

این بانگِ طبقه کارگر ایران است

سخنان یکی از کارگران «کارخانه آذرآب» اراک رو به وزیر کار:
مگر کارگر چه خواسته که باید باتوم بر سرش بخورد و اکنون کنار دزد و قاتل در زندان باشد؟

کارگران «آذرآب» چند روزی است به خصوصی‌ بودن مالکیت کارخانه و واپس ماندن دستمزدهای‌شان پرخاش می کنند.

وزیرکار، روز دوشنبه برای بازدید از برخی برنامه ‌های کارآفرینی (یا «کارزایی») به اراک رفته بود و همزمان با نمایندگان کارگران «آذرآب» دیدار کرد.

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»   یکم آبان ماه ۱۳۹۸ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنامِ گزارش و ویدتوی پیوست از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

ویدئو: این بانگ طبقه کارگر ایران است


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!