«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ شهریور ۵, دوشنبه

تو كه پهلوی اینان نشستی، سزای تو این باشد!

مُقَلّدی به بارگاه ولایت رفت. نام تنی چند از یاران حُجره و گرمایه و گلستان دید که بر دیوار نوشته. خواست كه تُف بر نام اکبر و حسن و سعید اندازد، بر نام علی افتاد. سخت برنجید و گفت:
تو كه پهلوی اینان نشستی، سزای تو این باشد!*

ب. الف. بزرگمهر   پنجم شهریور ماه ۱۳۹۷

* با سود بردن از طنز زشت و زیبای جاودانه عُبید زاکانی:
شیعه ای در مسجد رفت. نام صحابه دید كه بر دیوار نوشته. خواست كه خَیو بر نام ابوبكر و عمر اندازد، بر نام علی افتاد. سخت برنجید و گفت: تو كه پهلوی اینان نشینی سزای تو این باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!