«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ مرداد ۱۹, جمعه

محکومیت معلم آزاده محمد حبیبی به زندان و شلاق، سند محکمی است بر ارتکاب جرمی نابخشودنی از سوی حکومتگران

نهادهای امنیتی و قضائی با محکوم کردن معلم آزادیخواه و عدالت طلب محمد حبیبی به ده سال و نیم حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال ممنوعیت از فعالیت و ممنوعیت خروج از کشور، همچون همیشه با زبان دار و درفش، پاسخ مسوولیت پذیری فداکارانه معلمان آزاده کشور را دادند؛ اما این محکومیت قبل از آنکه در پیشگاه ما کارگران، معلمان و عموم توده های مردم شریف ایران، سندی بر محکومیت این معلم مسوول و آزاده باشد، بیانگر ارتکاب جرمی نابخشودنی از سوی حکومتگرانی است که در جامعه ی تحت حکومت آنان، آموزش و پرورش به ویرانه ای و پدیده کودکان کار و بازمانده از تحصیل به تصویری لاینفک از سیمای خیابانهای شهرها تبدیل شده است؛ میلیونها کارگر و معلم و انسان زحمتکش در فقر و گرسنگی فرو رفته اند؛ کلیه فروشی، تن فروشی، اعتیاد به مواد مخدر و بیکاری و نومیدی برای ادامه زندگی بیداد می کند و غول تورم و گرانی و بن بست لاعلاج اقتصادی و سیاسی اجتماعی، در حال فروپاشاندن آخرین ذره های زندگی و حیات اجتماعی یک جامعه ۸۰ میلیونی است.

خیال باطلی است که صادر کنندگان چنین احکامی تصور کنند با صدور احکام طولانی مدت حبس و حکم شنیع و قرون وسطائی شلاق بر علیه معلمان کشور، آنان خانه نشین شده و نظاره گر نابودی آموزش و پرورش و تباهی هست و نیست جامعه ای باشند که خود از اصلی ترین ارکان و شریان حیات اجتماعی آن هستند.

معلمانی همچون حبیبی ها، امروزه با سری افراشته در حال عمل به مسوولیت خطیر اجتماعی خود هستند و در این راه ما کارگران و عموم توده های مردم زحمتکش ایران همراه و همدوش آنان هستیم.

آنانی که با صدور حکم شلاق در پی به شلاق کشیدن معلمان فرزندان ما کارگران هستند، باید بدانند این شلاق، شلاقی است بر گرده ما و فرزندانمان و ما آنرا به بهای هر هزینه ای که باشد، برنخواهیم تافت.

باید بدانند ما کارگران به زنجیر کشیدن حبیبی ها و عبدی ها و بهشتی ها را برنخواهیم تافت و دیری نخواهد پائید که خشم و انزجار ما از به بند کشیدن معلمان و کارگران و دیگر انسانهای شریف و آزادیخواه به سیلی خروشان بر علیه همه کسانی تبدیل خواهد شد که در طول چهل سال گذشته، چیزی جز نابودی زیر ساخت های اقتصادی سیاسی و اجتماعی کشور و به استیصال کشاندن میلیونی مردم ایران برای گذران زندگی، از خود بر جای نگذاشته اند و اینک با محکوم کردن بیش از پیش مسوول ترین و دلسوزترین معلمان کشور به زندان و شلاق، همچنان در پی دوام و بقای سیاست های چپاولگرایانه و ویرانگرایانه خود هستند. آنان باید بدانند، محکومیت حبیبی ها و تداوم زندان دیگر معلمان و دستگیری و تعقیب قضائی کارگران، زنان، جوانان و عموم توده های مردم معترض در اعتراضات محلی و خیابانی، نه تنها به مانعی حتی ناچیز در برابر حق خواهی ما کارگران و معلمان و مردم ایران بدل نخواهد شد که چونان بیرقی متحد کننده، ما را در صفوفی میلیونی و به هم فشرده به جدالی سرنوشت ساز با وضعیت موجود خواهد کشاند.

معلم زندانی، کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!

همبسته تر باد اتحاد کارگران و معلمان ایران!

اتحادیه آزاد کارگران ایران ـ ۱۸ اَمرداد ماه ۱۳۹۷
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!