«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ شهریور ۵, دوشنبه

تنها آنچه سپندینه است که پاسدارِ بهره وری های توده ها باشد!

آنچه برای همه ی شما سپندینه است، دلار و یورو و ایناست ...
چند روز پیش، فرمانده نیروی انتظامی رژیم تبهکار دزدان اسلام پیشه در روستای یزدل در شهرستان آران و بیدگل با اشاره به کسانی که در فضای مجازی به «مقدسات» ناسزا می گویند از آن میان، گفته بود:
«کسی که به مقدسات توهین کرده و اموال دولتی و مردم را تخریب کند، حتماً با آن برخورد می‌کنیم.»*

از این نکته یا نکته ها که این نابخرد نیرنگباز، بنا بر سپارش ها و دستورهایی از بالاتر، گوز را با شقیقه و شقیقه را با جایی دیگر هماوند یافته و در شرایطی که کلان دزدان تمرگیده در بالای هِرَمِ نظام، روزانه پول و سرمایه ی هنگفتی از کیسه ی مردم ایران تهی می کنند، دشنامِ مردم بجان آمده به گاوهای سپندینه نما را ناسزاگویی به سپندینگان (مُقدّسات) جا می زند و «فضای مجازی» را پاسخگوی نابودی «اموال دولتی و مردم» بشمار می آورد (!)، بگذریم و به وی که خود را به خریّت نیز می زند، یادآور شویم که اگر آماجِ سخن گوز پیچیده ی وی، آتش زدن آت و آشغال های درون آشغالدانی های شهرداری ها در پرخاش های خیابانی مردم است، چنین کاری در پاسخ به پرتاب گلوله های گاز اشک آور از سوی سرکوبگران بسوی آن ها برای کاهش نشانه گذاری های گاه بس ناگوار آن (ایست قلبی در پیِ ایستادن دَم و بازدم) انجام می شود و آت و آشغال را نمی توان «اموال دولتی و مردم» بشمار آورد، باید از وی پرسید:
از کدام سپندینگی (تَقَدُّس) سخن می گویی؟! آنچه برای همه ی شما از بالا تا پایین دَم و دستگاهِ به پلشتی آلوده ی «ولایت»، سپندینه است، تنها و تنها سرمایه و پول برباد رفته از کیسه ی مردم ایران و درآمدهای بسیار نان و آبدار، ولی بس ناروایی است که از فروش و واگذاری نفت و گاز ارزان و آب و خاک و آبزی و پروانه شکار جانوران کمیاب و هر چیز فروختنی دیگر یا همانا «و اینا»یی که تا همین چندی پیش، بر زبان کژدم گزیده ی آن پدرسوخته ی بیشرف رانده می شد و تازگی ها دیگر نمی گوید، بدست می آورید؛ آنهم نه به ریال توسری خورده و آب رفته که با دلار و یورو و اینا که در برابرشان بجای ۱۷ رکعت نماز روزانه و دولا راست شدن ها و سر بر زمین ساییدن های نمایشی، روزانه هزاران بار با جان و دل، سر بر زمین می سایید. می گویی نه؟! از آن کُرّه الاغ مُعَظَّم بپرس تا برایت بگوید.

با این همه، نه برای این سرکوبگرِ دون پایه که برای آن گاوهای سپندینه نما این را می گویم و می پرسم:
اگر به عنوان نمونه، آدمی مالیخولیایی که با نمایش های خر رنگ کنی، چون انداختن چادر و پتو بر سر و غش کردن و کف بر زبان آوردن و مُشتی سخنان هوایی «ناسخ و منسوخِ» یکدیگر بر زبان راندن و ادعای حضور در عَرش (به یاری الاغ بالدار؟)، کوشید شماری آدم پیرامون خود گرد آورد که تا سال ها از ۱۰۰ تن فراتر نرفت و تنها پس از شبیخون به کاروان ها و چپاول و زراندوزی بر شمارشان با شتاب افزوده شد را نه حتا برای چنین کرداری تبهکارانه که تنها به این شَوَند که خود را واپسین «عقل کُلّ جهان» و پیام آور از آسمان نامید، نابخردی گستاخ بنامیم، سخنی ناروا و ناسزا بر زبان رانده ایم؟! کدام سپندینگی در اینجا زیر پا نهاده شده است؟ آیا جز سپندینگی زر و زور و نیرنگ که خود نیز نمونه ای از آن را در ایران ما پدید آورده و با سودجویی ابزاری از کیش و آیین مردم، میهن مان را به بهشتی برای هرگونه جهانگردی از جویندگان زیر خاکی گرفته تا جویندگان هماغوشی با زنان تن فروش و آخشیج های بدن نوزادانی به ناچیزترین بها فروخته شده، دگردیسیده اید، سپندینگی دیگری در کار است؟ بیگمان، نه! و ما این سپندینگی ریشه دارِ تاریخی را تا آنجا که در توان داریم، می کوبیم و در فرجامِ کار، زیر پای خود له خواهیم نمود. برای ما که بسیاری از خداباوران نیالوده به اسلام پیشگی و مردمانی با باورهای زمینی و آسمانی دیگر را نیز دربرمی گیرد، «تنها قانونی مقدس است که حافظ منافع توده ها باشد!» (جاودانه تقی ارانی)

ب. الف. بزرگمهر     پنجم شهریور ماه ۱۳۹۷


* برگرفته از گزارش «با کسانی که به مقدسات توهین ‌و اموال ‌را تخریب کنند ‌‌برخورد می‌کنیم»، «تارنگاشت قرچک»  یکم شهریور ماه ۱۳۹۷
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!