«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آذر ۱۲, یکشنبه

باز هم سر و کله ی این بوقلمون پیدا شد ...

حتا آفتاب پرست هم نمی تواند اینگونه رنگ برنگ شود!

«چوخ بختیار» دستیار رژیم دزدان اسلام پیشه نوشته است:
«هنر آن است که بدون آنکه ذره ای از انقلابیگری در اندیشه و کردارت بزنی، کاری کنی تا هرکس از هر دامنه ی اندیشگی و فرهنگی و دینی و ... از ظنّ خود یار تو شود!»

«چوخ بختیار» دیگری که از چنین "هنر"ی بسیار خرسند شده، چنین واکنشی از خود نشان می دهد:
«... من هم چنین چیزی می‌خواستم بنویسم. احسنت!»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

«احسنت» یا همانا آفرینِ «چوخ بختیار» دوم، مرا ناخودآگاه به یاد نمایندگان فرمایشی مجلس پوشالی در دوره ی شاه گوربگور شده می اندازد که برای هر عرّ و گوزی از سوی یکی از همپالکی های خود در جایگاه سخنرانی، همین واژه ی نچسب عربی را چپ و راست بکار می بردند و هر چه در ذهنم پیِ جانوری با چنان ویژگی های هنرمندانه ای می گردم، تیرم به سنگ می خورد. با خود می گویم:
حتا آفتاب پرست هم نمی تواند بگونه ای رنگ برنگ شود که هر جانوری از ظنّ خود یار او شود! پیامد آن هنرنمایی، بیگمان شکار شدن از سوی جانور گوشتخواری بزرگ تر یا نیرومندتر است. درباره ی آدمی آراسته به چنان هنری آغشته و آمیخته به چاخان بازی و کلاهبرداری و اینا، گرچه شاید نه در آغاز کار، ولی بیگمان در فرجام آن، سنگ روی یخ شدن و انگشت نما شدن را در پی خواهد داشت:
باز هم سر و کله ی این بوقلمون پیدا شد ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ آذر ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!