«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ آذر ۲۲, چهارشنبه

پیگیری سیاست کنونی، فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی ایران را در پی خواهد داشت

زنجیر گسسته ی هماوندی و پیوند میان بخش های فرادستی با بخش های فرودستی اقتصاد کشور، گواهِ آشکار فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی است!  

کم تر از یک هفته پیش، رسول خضری، "نماینده" ی مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس فرمایشی، آماری بیرون داد که چنانچه درست باشد ـ و باید چنین انگاشت ـ خفقان اقتصادی گسترده و فشار خردکننده روی اقتصاد خرده پا در آن منطقه را به نمایش می نهد. وی با اشاره به بسته شدن «مرز تمرچین» در شمال باختری کشور از آن میان، گفته بود:
«۸ هزار کولبر، ۳۰ هزارکسبه ی پیرانشهر و همچنین ۷ میلیون بازرگان از جمعیت ۷ استان کشور از راه مرز تمرچین امرار معاش و ارتزاق می‌کنند و با بسته شدن مرز، تامین معیشت آن‌ها با تهدید مواجه شده است ...»۱ 

با همه ی ناگواری آمارهای بر زبان آمده از سوی وی که از دید من، نموداری سراسری برای چهار گوشه ی ایران نیز هست، نکته ی چشمگیر، آزاردهنده و بیم برانگیز بزرگ تری نیز رُخنمون می یابد:
زنجیر گسسته ی هماوندی و پیوند میان بخش های درآمدزای فرادستی دربرگیرنده ی صنعت های نفت و گاز و زیربنایی با بخش های فرودستی اقتصاد کشور!  

با آنکه نشان دادن چگونگی و چند و چون آن گسست، نیازمند کار آماری همه سویه تر و گسترده تری برای یافتن گرهگاه ها و بریدگی های زنجیر یادشده و گواهمند نمودن جُستار بروشی دانشورانه برای پی بردن به چرایی آنهاست۲، وابستگی شمار بسیاری بازرگان خرده پا از هفت استان کشور به یک گذرگاه مرزی تا اندازه ای بسیار، گسستگی زنجیر اقتصادی یاد شده در بالا را برُخ می کشد و این پرسش منطقی را پیش می کشد که درآمدهای فزاینده از فروش سرسام آور نفت و گاز و سایر درآمدهای کلان کشور کجا هزینه می شود؟ اینکه بخشی از این درآمدها از سوراخ های ریز و درشت سامانه ی آلوده و تبهکار بانکی ایران، راهی کشورهای امپریالیستی شده و جیب کلان دزدان اسلام پیشه ی تمرگیده در بالاترین جایگاه های رهبری کشور را انباشته و می انباید، تنها پاسخگوی بخشی از پرسش است و نشان نمی دهد بخش سترگی از این درآمدها که بنا بر آمارهای منتشر شده ی جهانی به شَوَند فروش چندین و چند برابری و حراج بی پیشینه ی نفت و گاز به هیچ رو از درآمدهای دوره ی ریاست جمهوری «بُز غزازیل نظام»، مردک پیزُری: احمدی نژاد کم تر نیست، چگونه و کجا گم و گور شده اند. از دید من، کند و کاو در این باره و یافتن سرِ نخ های وابستگی های هنوز پنهان رژیم سرسپرده، تن به ننگ به داده و سزاوارِ سرنگونی دزدان اسلام پیشه به کشورهای امپریالیستی، یکی از کاریاهای برجسته ی روشنفکران ویژه کار در زمینه های گوناگون اقتصادی ـ اجتماعی است.

سخنان "نماینده" ی یاد شده در مجلس فرمایشی، پس از بر زبان آوردن آن آمارها، چنین پی گرفته شده بود:
«... بی تدبیری دولت در این رابطه قابل قبول نیست و دولت تدبیر و امید باید در قبال این بی تدبیری پاسخگو باشد.»۳ که مات می مانی چه بگویی؛ بخندی یا گریه سر دهی؟ آیا نمی داند که کاریای «دولت زهدان اجاره ای» که بگونه ای ریشخندآمیز، فرنام «تدبیر و امید» به کونش بسته اند، پیش و بیش از هر کاری، کارچاق کنی برای «کارتل» ها و «تراست» های کلان سرمایه داری امپریالیستی و آب و جارو کردن راه رفت و آمد آن ها در ایران است؟ آیا چگونگی کارکرد آن در منطقه های زمین لرزه زده که بجای رسیدگی به کارهایی درنگ ناپذیر، ساختمان های «مسکن مهر» را نشانه گرفت، ندیده است؟ آیا درنمی یابد که مرغ پخته هم از فرنامِ «تدبیر و امید» خنده اش می گیرد؟!

بی هیچ گمان و گفتگو، همه ی این ها را درمی یابد و چنانچه چند و چون شان را نیز نیک درنیابد، چون بسیاری دیگر از دست اندرکاران رژیم تبهکار از چنان حس بویایی برخوردار است که فروپاشی بی برو برگرد اقتصادی ـ اجتماعی ایران در پیِ سیاستِ کنونی را دریابد.

ب. الف. بزرگمهر  ۲۲ آذر ماه ۱۳۹۶

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از گزارش «تهدید معیشت ۸ هزار کولبر،۳۰ هزار کسبه و ۷ میلیون بازرگان با انسداد مرز تمرچین»، «خبرگزاری میزان»   ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۶

۲ ـ اینجانب به شَوَند بیماری و از دست دادن کانونمندی اندیشه، توان درخور برای به انجام رساندن چنان کاری که نیازمند اندازه ای بسنده پی جویی و پیگیری است را ندارم. به دانشجویان این رشته ها بویژه بر و بچه های جوانی که به هر شَوَندی از آمادگی برای بدام ستیزه های فیلسوف مآبانه ی بیمایه و پا در هوا اینجا و آنجا در تارنگاشت های چپ نما و مزدور سرمایه برخوردارند و به عنوان نمونه، آماده اند مو از ماست «گرامشی» بیرون کشند و به نمایش نهند، پیشنهاد و سپارش می کنم بجای سرگرم شدن به چنان گفتمان های ویژه کارانه، دانشگاهی و رویهمرفته روشنفکری، بجای نشانه گیری سنگ بزرگ، روی زمینه هایی چون مورد یاد شده در این یادداشت و جُستارهای رستایی (صنفی) ـ سیاسی که سخت مورد نیاز کارگران و زحمتکشان ایران است، کانونمند شوند؛ کارهایی که برای خودشان نیز بسیار سودمند خواهد بود.

۳ ـ برگرفته از گزارش «تهدید معیشت ۸ هزار کولبر،۳۰ هزار کسبه و ۷ میلیون بازرگان با انسداد مرز تمرچین»، «خبرگزاری میزان»   ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۶


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!