«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

خدای را بهر هر چیزی سپاس دارید!

تصویری از جنگلی تُنُک درج کرده و نوشته است:
یه روزایی تو زندگیمون هست که هیچ اتفاﻕ خاصی نمیفته؛ ما به این روزا می گیم:
تکراری، خسته کننده؛ ولی حواس مون نیست که می تونست اتفاقات بدی تو این روزها بیفته؛ طوریکه روزی صد بار دعا کنی، کاش همون روزای تکراری باز هم تکرار بشن ...

خدایا! به خاطر همه ی روزای تکراری اما بی مصبیتت، هزاران بار شکر!

از «گوگل پلاس» با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

... و من ناخودآگاه به یاد داستانک جاودانه عُبید زاکانی درباره ی آن قاضی و مردمی شبانه روز شکرگزار بهر هر چیزی می افتم که چند سال پیش، آن را در تارنگاشتم درج کرده بودم.

ب. الف. بزرگمهر   دهم دی ماه ۱۳۹۶

***

خدای را سپاس دارید که ...
برای همه ی جامه آلودگان به خرافات مذهبی

قاضی قوم خود را گفت:
ای مردم خدای را شكر كنید.

شكر كردند و گفتند:
این سپاس از بهر چه باشد.

گفت: خدای را سپاس دارید كه فرشتگان را نجاست مقرر نیست. ار نه بر ما می ریسیدند و جامه های ما را می آلودند.

جاودانه عُبید زاکانی



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!