«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ خرداد ۱, پنجشنبه

آسیاب به نوبت!


آن ها اختلاس می‌کردند؛ ما دستگیر می‌شدیم.

آن ها تحریم می‌شدند؛ ما گرسنه می‌ماندیم.

آن ها تحریک می‌شدند؛ ما در حجاب می‌پختیم.

آن ها کارخانه‌ها را تقسیم می‌کردند؛ ما بیکار می‌شدیم.

آن ها رای می‌دزدیدند؛ ما شکنجه می‌شدیم.

آن ها سد می‌ساختند؛ ما تشنه می‌ماندیم.

آن ها دروغ می‌گفتند؛ ما تنبیه می‌شدیم.

دیگر بس است! اکنون، ما پای می کوبیم؛ می‌بوسیم؛ مو به باد می‌دهیم؛ بگذار آن ها گریه کنند؛ زجر بکشند و در سوگ ابدی بنشینند. آسیاب به نوبت.

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!