«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

طبیعی و غیرطبیعی!


این آقا که می بینید فرصت طلبانه و به شیوه ای کم و بیش همانند ضربه های پنالتی به توپ فوتبال به کارگر معترضی افتاده بر زمین در ترکیه لگد می زند، مشاور سیاسی رجب طیّب اردوغان، نخست وزیر مافیایی و اسلام پناه دولت ترکیه است که مرگ کارگران در معدن ها ـ و بیگمان جاهای دیگر ـ را امری طبیعی دانسته است! خوب! هنگامی که آن مرگ ها طبیعی است، این لگد به پهلوی کارگری زیر دست و پای مامورین، دزدی و چپاول مافیایی از بودجه عمومی، زد و بند با اربابان جهان سرمایه برای چاپیدن بیش تر مردم و زمینه سازی جنگ، کاربرد بمب شیمیایی در سوریه و بسیاری چیزهای دیگر نیز همگی، طبیعی خواهند بود. آنچه غیرطبیعی است، اعتراض کارگران و زحمتکشان به وضعیت اسفبار زندگی شان و غیرطبیعی تر از آن، اعتصاب و کوشش برای یگانه شدن در ساختارهای صنفی ـ سیاسی شان است؛ گویی، خداوند آن ها را برای جان کندن و فرآوری ثروت چپاولگران و بهره کشان آفریده است و بس!

خشم و نفرت طبقاتی را در چهره ی وی می بینید؟

ب. الف. بزرگمهر    ۲۵ اردی بهشت ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!