«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

پنداری نادرست و بازتابی ناراست و نابجا!


به تازگی پیرامون گفتگوی محمدعلی عمویی از رهبران و مسوولین حزب توده ایران در سال ها ۱۳۵۷ ـ ۱۳۶۱ با گاهنامه ی «مهرنامه» و به بهانه ی سخنان گستاخانه ی کسی در پس نامی ساختگی در این باره، هیاهو و جنجال تازه ای از سوی برخی رانده شدگان حزب توده ایران برپاشده که بسی فراتر از انتقادی سازنده است. من نیز به نوبه ی خود از برخی سخنان گستاخانه ی بر زبان رانده شده از سوی آن یاوه گو به آن اندازه برانگیخته شدم که ناچار به نوشتن یادداشتی در این باره شدم. پندار من نه چون برخی از هیاهوگران که همه ی سازمان و رهبری حزب را با دنبال نمودن آماج هایی کوته بینانه به چالش می کشند و چیزهایی جز اعتراضی ساده یا انتقاد در سر می پرورانند، این بود که کسی یا کسانی از درون سازمان حزبی، اینگونه آدم ها را به جلو کیش می کنند تا گره گشای کلافی باشند که بر دل و جان شان نشسته و به تنگنای شان انداخته است. با همه ی این ها، ندایی در دل هشدار می داد که شاید چنین پنداری نادرست باشد. به همین انگیزه و برای چیره شدن بر دوگانگی درونی، بر آن شدم که با یکی از کهنه رفقای استوار و دست اندرکار حزبی تماس بگیرم و از چند و چون کار آگاه شوم. در گفتگوی تلفنی که با وی داشتم، بروشنی اعلام نمود که تصمیم گیری درباره ی جُستارها و اظهارنظرهای این و آن که در یکی دو گاهنامه ی هوادار یا دوستدار و نزدیک به حزب توده ایران درج می شود، کم ترین هماوندی با حزب نداشته و حزب بارها اعلام نموده که که تنها رسانه ی نماینده و بازگوکننده ی سیاست های حزب توده ایران، «نامه مردم» و تارنگاشت این حزب است و حزب توده ایران، مسوولیت هیچ نوشتار یا اظهارنظری حتا زیر پوشش هواداری از حزب توده ایران در جایی جز رسانه های خود حزب را بر دوش نمی گیرد. این رفیق ارجمند حزبی، بی اشاره به این یا آن مورد مشخص، همچنین افزود که «برخی از چنین کارهایی به شکلی هدایت شده برای اخلال در کار حزب» انجام گرفته و می گیرد.

بر پایه ی آن گفتگوی تلفنی، پندار نادرست اینجانب نیز که در بخشی از یادداشتم* در این باره بازتاب یافته بود، زمینه ی خود را از دست می دهد و آن بخش از نوشته، بیگمان نادرست و نابجا بوده است.

با همه ی این ها، نکته ای انتقادی همچنان بر جای می ماند و آن، سکوت گاه بیجای حزب توده ایران در پاره ای موردهاست که از سویی به پندارهای نادرست دامن زده و از سوی دیگر، گسترش سایه روشن پدید آمده، زمینه ای برای نیرنگبازی های فریبکاران در جامه های گوناگون و از آن میان، زیر عنوان هواداری از حزب فراهم می کند تا موش های پندار و کردار خود را برای یافتن تکه ای نان خشک کپک زده به این سو و آن سو بدوانند!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۲

* «ترفندهای رژیم تبهکار جمهوری اسلامی را با هوشمندی و پیگیری درخور نقش بر آب کنیم!»، ب. الف. بزرگمهر، هشتم آبان ماه ۱۳۹۲

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!