مُشتی مزدور ایرانی تبارِ رسانه های سر تا دُم وابسته به امپریالیست های «یانکی» و انگلیسی و شغال های دنباله رویِ شان از اروپای باختری را شبانه روز جلوی دوربین ها می آورند که بیش از ۸۰% شان فرنام هایی چون «کارشتاس امور امنیتی» دارند؛ مزدوران بی سر و پایی کاسه ی داغ تر از آش و کم و بیش همگی از دیدگاه سیاسی نادان با آگاهی هایی پیشِ پا افتاده که بزرگ ترین هنرشان، دزدی ادب و اندیشه ی دیگران، رنگ و بویی دیگر بدان بخشیدن و به نام خود جا زدن است؛ مزدورانی ننگ ایران و ایرانی که برخی از پیر و پاتال ها و یکی دو تا «قَرِه نوکر» های شان، هر از گاهی پوستینِ «ملی گرایی» و «ایران دوستی» بر دوش انداخته، کسانی را آماج تیرهای زهرآگین شان می گیرند که همه ی زندگی و کار و بارشان برای بیرون کشیدن ایران از گنداب گسترده ی ولایت، سمت و سو یافته و چون آن ها هر روز سخنی یاوه و مفت که روز دیگر ناچار به پریدن از روی آن باشند، بر زبان نرانده و گاه در میان شان، کسانی از نیروی پیش بینی دانشورانه که بی پشتوانه ای درخور از «سوسیالیسمِ دانشورانه» دستیابی به آن شدنی نیست، برخوردارند. جای شگفتی نیز نیست که همین "کارشناسان"، چنانچه تنی چند از برخی از ویژه کارترین های شان را نادیده بگیرم، به نوشته های همان ها که آماج تیرهای خود می گیرند و شمارشان نیز کم تر از انگشتان یک دست است، بیش از هر کسی دستبرد می زنند تا گفته های بارها نَشخوار شده شان را اندکی هم شده، پُربار نموده و بر بخت بیش تر ماندن خود در چنان رسانه هایی تا آنجا بیفزایند که چون آن «خبرچین رسانه ای شیرین زبانِ موساد» بگاه پیری و فرسودگی بخود بالیده، نیک بخت از جهان بروند.
ننگ و نفرت بر همه ی این کاسه لیسانِ یکی از دیگری فرومایه تر!
ب. الف. بزرگمهر ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر