«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ خرداد ۱۶, دوشنبه

گل بود؛ به سبزه نیز آراسته شد

هر کاری که از دست مان برمی آمد برای نابودی روسیه انجام دادیم. خواستیم اختسادش را زمینگیر کنیم و روبل را به پشیزی دگردیسیم، نه تنها بجایی نرسید که ناساز با آن، نیرومندتر شد و بیم اینکه بسوی سوسیالیسم نیز سمتگیری کنند و ما بویژه از این بیش از هر چیز دیگری می ترسیم، افزایش یافت. همه ی دروغ هایی هم که دستگاه های خبرچینی مان پیرامون ددمنشی سربازان روسی بافته بودند، نخش بر آب شد. ناساز با همه ی این ها دشواری های خودمان که همه را بگردن «کووید» می انداختیم و سپس «ویروس پوتین» را جایگزین آن نمودیم تا آنجا افزایش یافت که همکاران پر و پا قرص مان هم جا تهی کرده و کناره گیری می کنند. گرانی سرسام آور یقه ی خودمان و همدستان اروپایی مان را گرفت و از همه بدتر، توده های مردم آمریکایی بویژه سیاهپوستان که پیش تر به ما رای داده بودند بریش مان می خندند. حتا خدا هم بگمانم از ما روی برگردانده و از ناسزاهایی که از سر بیچارگی بر زبان رانده بودیم، خشمگین است. فشرده ی سخن اینکه:
گل بود؛ به سبزه نیز آراسته شد.

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۱

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!