«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ تیر ۴, شنبه

دگردیسی آرش و مانش واژه ها در چهار دهه ی کنونی ـ ۱

در چهار دهه ی کنونی، زبان پارسی که زنگارهای تاریخی بسیاری بر تن و جان خویش دارد، نشیب دیگری نیز پیموده است:
دگرگونی و از آن فراتر، دگردیسی آرش و مانش بسیاری از واژه ها، فراواژه (عبارت) ها و زبانزدها که تنها در چارچوب آسیب های راه یافته از عربی و انگلیسی به این زبان کهنسال نمی گنجند. در زیر به دو نمونه از این دگردیسی ها که نشیبی تندتر یافته اند اشاره نموده و زین پس نیز هرگاه بخت آن را بیابم، نمونه هایی دیگر از این دست را یادآور خواهم شد.

نخستین واژه که در دوره ی کنونی بویژه پس از سرِ کار گذاشتنِ آخوندِ پسِ در نشین: ابراهیم رییسی، کاربرد باز هم بیش تری یافته، واژه ی از ریشه عربیِ «اغتشاش» یا همانا آشوب و هرج و مرج بزبان پارسی است که هر روز بیش از پیش به آرشِ «شاشیدن در حوض ولایت» نزدیک تر می شود: اغتشاش به آرشِ شاشیدن در حوض ولایت!

دومین واژه، «انقلاب اسلامی» است که از زیر شکم آغازید؛ بر شکم کانونمند شد؛ از آنجا به اندام های دیگر گسترش یافت و در فرجامِ کار به مغز رسید و آن را آچمَز کرد. انقلابی که هم اکنون، تنها در بخش زیرین بدن، همچنان از کنشی خوب برخوردار بوده و همراه با ریسیدنِ آسمان و ریسمان، «آقازاده» و اینا از خود در می کند. بدین سان، «انقلاب اسلامی» در روندی شتابان به «اَنگَلاب اسلامی» (انگل + آب) دگردیسید و منجلابی به بزرگی ایران پدید آورد که توده های مردم میهن مان در آن دست و پا می زنند.

چنانچه بخت یار باشد (همانا انشاء الله)، پی گرفته خواهد شد ...

ب. الف. بزرگمهر  چهارم تیر ماه ۱۴۰۱

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!